عقاید یک رامین

۴ مطلب در بهمن ۱۴۰۰ ثبت شده است

چقدر خوب گفته بود

یه ویدیو خوب در مورد شناخت و درک دنیای مردان

لینک
۴ نظر
۲۶ بهمن ۱۴۰۰ - ۲۰:۴۵

در ستایش اعتدال

واسه دو ماه اپ اینستاگرام رو از گوشیم پاک کردم. به دوستای نزدیکم خبر داده بودم تا اگه دایرکت زدن و جواب نگرفتن، بدونن قضیه چیه. یکی از دلایل پاک کردنم، اکسپلور بود. بخاطر شغلم روزانه چند ساعت تو اینستاگرام بودم و تو اکسپلور می‌گشتم و این کم‌کم تبدیل شده بود به یه عادت بد. بعدها خوندم که بالا پایین کردن اکسپلور تاثیر منفی رو مغز می‌ذاره. این اسکرول کردن بی‌نهایت محتوا، باعث از بین رفتن قدرت تمرکز میشه. از ویدیوی آشپزی، یهو میری رو ویدیو خندیدن یه بچه، بعد میری رو یه کلیپ دابسمش "میدونی چرا؟؟؟"، بعدی در مورد تلسکوپ جیمز وب یه مطلب می‌بینی. مغز اصلا فرصت نمی‌کنه برای تمرکز کردن. هر 5 ثانیه کل ساختار ذهنی فکر، ساخته میشه و از بین میره. ادامه این روند تبدیل میشه به عادت زود عوض کردن موضوع تو هر چیزی که کاملا ضد تمرکزه. بعد از پاک کردن اینستاگرام نمی‌تونستم مثل قدیم رو چیزی تمرکز کنم، می‌خواستم کتاب بخونم ولی نمی‌تونستم یک صفحه کتابو پشت سرهم بخونم. وسطش حواسم پرت میشد به یه خاطره مربوط به دبیرستان و متوجه می‌شدم که ده دیقه‌ست رو یه پاراگراف گیر کردم.

دوری از اینستاگرام ماه اول برام سخت بود. بی‌دلیل قفل گوشی رو باز می‌کردم و می‌بستم. از تو کلافه بودم. میشه گفت کاملا خماری می‌کشیدم. ولی تحمل کردم. رفته رفته بهتر شد وضعم. تونستم راحتتر کتاب بخونم، چند ساعت رو یه کاری وقت بذارم بدون اینکه گوشی دستم بگیرم، وابستگیم به شبکه‌های اجتماعی رفته رفته کمتر شد. اواخر می‌دیدم که اینستا هم نمیرم و چیزی هم نمیشه. استوری دوستامو نمی‌بینم و آب از آب تکون نمی‌خوره. ویدیو ترند خنده‌دار روز رو نمی‌بینم و آسمون به زمین نمیاد. چرا قبلا این طوری فکر نمی‌کردم؟

وسطای ماه دوم به این فکر کردم که این دوری هم به نوعی بده. بصورت خودخواسته منزوی شدن هم خوب نیست. قضیه همون افراط و تفریطه. هر چیزی کنترل بشه خوبه. تصمیم گرفتم که برگردم ولی می‌دونستم که نباید مثل قبل دوباره به اکسپلورعادت کنم. تصمیمم رو تصحیح کردم. فقط با دسکتاپ اومدم اینستا و رو گوشی نصبش نکردم. خیلی از تصمیمم راضیم. روزی یک یا نهایتا دو بار، اونم اگه لپ‌تاپم روشن باشه، یه ربع چک می‌کنم اینستامو. هم از دوستام با خبر میشم، هم به عادت بد قبلی برنمی‌گردم.

+قالب رو از صفر، دوباره نوشتم.
۷ نظر
۲۴ بهمن ۱۴۰۰ - ۲۲:۳۱

راست میگه

با هم مهربون باشیم. هر آدمی داره با غمی می‌جنگه که ما ازش بی‌خبریم

موخر
۰ نظر
۱۸ بهمن ۱۴۰۰ - ۲۰:۴۸

علی وقتی سرباز بودم برام فرستاده بود

حضرت علی (ع) در یک دعایی که مربوط به احوال آدمی است و اینکه روح آدمی می‌تواند چه استعلاهایی پیدا کند، دعایی دارند که من آن را همیشه در قنوت می‌خوانم: اللهم اجعل نفسی اول کریمه تنتزعها من کرائمی ( خطبه ۲۱۵ ): خدایا کاری کن که از چیزهای ارزشمند زندگی، جانم اولین چیزی باشد، که از من می‌گیری؛ نکند قبل از این که جانم را می‌گیری، انصافم گرفته شده باشد، شرفم، عدالتم، راستگویی و ادب و دیگر مکرمت‌های اخلاقی‌ام گرفته شده باشد و تفاله‌ای شده باشم که تو جانم را می‌گیری. خدایا از میان چیزهای شریف، اولین چیزی را که می‌گیری، جانم باشد و وقتی می‌میریم شرفم، صداقتم، عدالتم، شفقت و عشق ورزی به انسان‌ها در من سر جایش باشد. تواضعم، انسان دوستی‌ام سر جایش باشد. نه این‌که تا جانم به لبم برسد و بمیرم؛ عدالتم، انصافم و مروت و جوانمردی و صداقت و تواضعم را از دست داده باشم. این یکی از تکان‌دهنده‌ترین جملاتی است که در فرهنگ بشری گفته شده است. یعنی کریمه‌های وجود من زیاد است اما جان من اولین کریمه‌ای باشد که از من می‌گیری. این جمله، شبیه به جمله حضرت عیسی است که می‌فرمایند نمی‌‌ارزد جهان را بگیری و در مقابلش روح خودت را بفروشی، ولو جهان را در مقابل روحت به تو بدهند.

استاد مصطفی ملکیان، تحلیل فلسفی، ص۱۴۶

۳ نظر
۱۴ بهمن ۱۴۰۰ - ۲۳:۲۹
بایگانی
مهر ۱۳۹۸ (۱۹)
دی ۱۳۹۷ (۱۹)
تیر ۱۳۹۷ (۱۳)
آذر ۱۳۹۶ (۱۲)
مهر ۱۳۹۶ (۱۸)
تیر ۱۳۹۶ (۱۹)
دی ۱۳۹۵ (۱۲)
آذر ۱۳۹۵ (۱۶)
مهر ۱۳۹۵ (۲۴)
تیر ۱۳۹۵ (۲۵)
دی ۱۳۹۴ (۳۹)
آذر ۱۳۹۴ (۲۴)
مهر ۱۳۹۴ (۳۰)
تیر ۱۳۹۴ (۵۴)
دی ۱۳۹۲ (۱۳)
آذر ۱۳۹۲ (۱۶)