عقاید یک رامین

۳۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شبانه‌های بیداری» ثبت شده است

شک می‌کنم

نمی‌دونم بخاطر بالا رفتن سنمه یا چی. شک می‌کنم. تازگیا به افکارم، به حرفام، به حرفایی که اینجا زدم، شک می‌کنم. نکنه درست نباشن؟ از کجا معلوم حرفای من درست باشه؟ از کجا معلوم من همه چی رو می‌دونم که بتونم نظر بدم؟ 

شبانه‌های بیداری
۰ نظر
۱۹ تیر ۱۴۰۳ - ۰۱:۳۹

بهینه‌سازی مصرف انرژی

هر موقع به ذهنم می‌رسه به کسی پیشنهادی یا توصیه‌ای بکنم، اول تو ذهنم از خودم می‌پرسم اون پیشنهاد رو خودت انجام دادی؟ نتیجه داد؟ تونستی؟ بلدی؟ اکثرا جوابم یه "نه" خالیه. در نتیجه منصرف میشم از بیانش. انرژیم کمتر از چیزیه که بخوام برام بقیه خرجش کنم.
شبانه‌های بیداری
۰ نظر
۱۲ تیر ۱۴۰۳ - ۰۱:۱۱

امیدوارم یادم بمونه

احساس می‌کنم یه روز حسرت این روزامو قراره بخورم. به رامین عزیزم در آینده: خستم. حالم خوب نیست. فکرم درد می‌کنه. 

شبانه‌های بیداری
۱ نظر
۲۹ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۲:۱۹

اصالت

این بالا ابر و مه، مضطرب از تو له 

منزجر از خونه، مثل مار از پونه

در پی روزنه، پشت سر پر تنش

پیش رو ممتنع، سرنوشت مبهمه

مثل برق و باد گذشت، داستانم همین شد

تو حیاط خونمون حتی آسمانم زمین خورد

از اون طرف آینده شد از آن کیا؟

ما نشستیم به دوخت و دوز پارگیا

شبانه‌های بیداری
۰ نظر
۱۷ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۱:۴۶

انرژی کافی برای ادامه دادن ندارم

دوست خوبم، وحشی بافقی میگه


توان با شوق کوهی را زجا کند

فسرده خار نتواند ز پا کند

شبانه‌های بیداری
شعر
موخر
۰ نظر
۰۱ شهریور ۱۴۰۲ - ۰۰:۴۲

سیلویا پلات میگه

گاهی اوقات باید بپذیریم که بعضی از آدم‌ها فقط می‌توانند در قلب‌مان بمانند، نه در زندگی‌مان.

شبانه‌های بیداری
مقدم
۹ نظر
۱۰ شهریور ۱۴۰۰ - ۰۰:۱۷

ندیدن بهتر از نبودنشه

خوردمش

امروز

گفتم بیام بهداری نشون بدم

تو دلم باشه خیالم راحته

هرجا میرم هست دیگه؛ دلبرو

خیالت جمع درد نمیکنه

فقط دیگه نمیشه دیدش

آخه دانی که چیست دولت؟ دیدار یار دیدن

ولی 

شبانه‌های بیداری
موخر
۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۰۰:۳۵

صبر

بشنوید
شبانه‌های بیداری
۲ نظر
۲۱ فروردين ۱۴۰۰ - ۰۱:۳۷

تو دعای کمیل میگه

خدایا، رحم کن به کسی که تنها سرمایه‌اش امید و تنها سلاحش گریه است.

شبانه‌های بیداری
مقدم
۹ نظر
۱۴ خرداد ۱۳۹۸ - ۰۰:۲۹

با وبلاگ‌گردی

غم نبودنت توی افتتاحیه خیریه‌ امسالو چه جوری تحمل کردی؟ خیریه‌ای که سه سال توش زحمت کشیدی، جون کندی، عرق ریختی، گریه کردی، خندیدی و حالا، مجبوری وسط بیابون باشی و پست بدی؟

سربازی
شبانه‌های بیداری
موخر
۱۱ نظر
۱۸ اسفند ۱۳۹۷ - ۰۵:۱۶

پنج صبح

بعد کلی تلاش و حفظ تدابیر امنیتی، سر پاس شبانه با گوشی دوستش وارد اکانت می‌شود و با دیدن ۵۷ نظر جدید گل از گلش می‌شکفد در ساعت 


+کامنتارو هر وقت اومدم مرخصی جواب میدم. شرمنده

سربازی
شبانه‌های بیداری
۷ نظر
۲۹ دی ۱۳۹۷ - ۰۵:۰۴

یا فقط من این طوریم ؟

شما هم مثل من از شنیدن مفاهیمی از قبیل "دوستی و رفاقت مهم‎‌تر از مسابقه‌ست" تو مسابقه‌هایی مثل خندوانه حالت تهوع می‌گیرین؟
ذهنیات
روزانه
شبانه‌های بیداری
عقاید
۷ نظر
۰۱ شهریور ۱۳۹۷ - ۰۱:۲۸

به امید صعود + اصلاحیه 2

طبق محاسبات من احتمال صعودمون به گروه بعد 73 الی 84 درصده.

آمار
شبانه‌های بیداری
۱۷ نظر
۲۶ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۴:۲۲

جام جهانیِ چشمات

تیم ملی ایتالیام توی



+ چالش رادیوبلاگی‌ها

+ دعوت می‌کنم از عارفه و هلما

شبانه‌های بیداری
لینک
۲۸ نظر
۱۹ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۱:۲۰

تازگیا دیر می‌رسم

به همه چی؛ به همه جا؛ به هر موقعیت. تو تصمیم‌گیری‌هام اونقدر لفتش میدم که فرصتم می‌سوزه یا هم اینکه تلاش می‌کنم ولی چون دیر باخبر شدم از موضوع، باز نمی‌رسم. حتی وقتی به یه موضوعی هم که فکر می‌کنم، فرداش تو اخبار می‌خونم که همون موضوع نابود شده، پر شده، حذف شده، گرون شده، تموم شده و ... . چرا اینقدر جواب نه می‌شنوم؟ چرا اینقدر ریجکت میشم؟ قبلا دیفالت این بود که با اتفاق افتادن چیزی که می‌خواستم، خوشحال می‌شدم و اگر نمیشد، ناراحت می‌شدم. اما الان هیچ عکس‌العملی ندارم به اتفاقات. نه خوشحال میشم مثل قدیم و نه ناراحت. انگار عادت کردم به دیده‌نشدن، شنیده‌نشدن، قبول‌نشدن. عادت کردم به نه شنیدن. با همه این تفاسیر، ناامید نیستم. بدبین نشدم. افسرده نشدم. هنوز چیزهایی هستن که خوشحالم کنه؛ هرچند کوجیک. شاید این شرایط، یه حالت ایده‌آل باشه و من حواسم نیست و قدرش رو نمی‌دونم. چرا حواسم نیست؟ نکنه موقعی بفهمم که دیر شده؟ چون

ذهنیات
شبانه‌های بیداری
عقاید
لوپ
۱۷ نظر
۰۸ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۱:۲۱

الان حوصله ندارم

یه مدتیه که به خودم میگم بیا باهم حرف بزنیم، اما خودم در جواب به خودم، مثل زن‌هایی که دیگه علاقه‌ای به شوهرشون ندارن و در آستانه طلاق‌اند، میگم 

ذهنیات
شبانه‌های بیداری
۱۰ نظر
۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۰۱:۲۱

ای خودم 16

ای رامین !

ای خودم !


از غذا عکس نگیر. هر رستورانی رفتی یا سر هر سفره‌ای نشستی، با دیدن غذاهای خوش‌رنگ و لعاب، باید خدارو شکر کنی، نه که با گوشی از غذا عکس بگیری. بحث ژانر Food photography جداست. غذا حرمت داره. سفره حرمت داره. حرمت‌شونو نگه دار.

ای خودم
شبانه‌های بیداری
۸ نظر
۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۰۲:۰۴

من چرا عکس از جوونیام ندارم؟

سی سال بعد قرار به خودم بگم 

روزانه
شبانه‌های بیداری
۷ نظر
۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۰۰:۱۷

Griptide

barbarossa





بشنوید
شبانه‌های بیداری
۵ نظر
۲۷ فروردين ۱۳۹۷ - ۰۰:۲۴

عین آدم

Now that we have learned to fly the air like birds, swim under water like fish, we lack one thing; to learn to live on earth as human beings.


-George Bernard Shaw

شبانه‌های بیداری
نقل قول
۳ نظر
۱۴ فروردين ۱۳۹۷ - ۰۰:۳۰

و چیزهای دیگه

اونی که رو نداشت، تو داشت ولی می‌دونست چشه

مدام با خودش گفت از این بدتر هم می‌تونست بشه

شبانه‌های بیداری
شعر
۶ نظر
۰۹ فروردين ۱۳۹۷ - ۰۱:۰۱

یا از دوستات یا از عزیزات

مزیت mute کردن همه 480 تا چت‌ات به غیر از 40 نفر، اینه که وقتی نوتیفیکیشن میاد نمیگی بعدا نگاه می‌کنم؛ همون لحظه چک می‌کنی چون 

ذهنیات
شبانه‌های بیداری
عقاید
۱۷ نظر
۲۸ بهمن ۱۳۹۶ - ۰۱:۱۱

درخت منم


بشنوید
شبانه‌های بیداری
۴ نظر
۲۶ بهمن ۱۳۹۶ - ۰۰:۲۶

دلتنگی من بیشتر از پیش شده‌ست

شبانه‌های بیداری
۲۰ دی ۱۳۹۶ - ۰۲:۰۶

یادگرفتن وُرده

به نظرم بزرگ‌ترین حسن پایان‌نامه نوشتن، بالا بردن سطح علمی شخص، دانشگاه یا کشور نیست.
ذهنیات
شبانه‌های بیداری
۳۵ نظر
۱۶ دی ۱۳۹۶ - ۰۱:۲۱

حسرت خوردم؛ برای اولین بار تو زندگیم

تو یه کلبه چوبی کوچک بالای یه کوه بلند بودم. نزدیکای غروب بود. می‌خواستم بخوابم که رفتم به سمت در تا بیرونو نگاه کنم. ماتم برد. بهترین صحنه عمرمو دیدم. یه طبیعت نامحدود از درختای سبز با یه نور سحرانگیز. دستپاچه شدم. تند رفتم سمت اتاق تا دوربینمو بیارم و عکس بگیرم. به حداکثر سرعتی که می‌تونستم سه‌پایه رو باز کردم که یکی اومد بغلم یه چیزی گفت. حواسم پرت شد. خواستم عکس بگیرم پایه‌های جلوی سه‌پایه اومدن بالا. انگار کف کلبه اومده بالا. تصویرها بهم مخلوط شدن و رفته رفته، یه موج سیاه، زیباترین طبیعتی که دیده بودم پوشوند. از خواب بیدار شدم. یادم اومد که نتونسته بودم عکسو بگیرم. 
تلخ
روزانه
شبانه‌های بیداری
۲۰ نظر
۱۴ دی ۱۳۹۶ - ۰۱:۲۲

تا کی؟

تا کی میشه حرف نزد؟

شبانه‌های بیداری
۱۴ نظر
۰۹ دی ۱۳۹۶ - ۰۴:۲۲

یه مشت آهنگ غمگینه

که تنها همدم شب‌هاش

شبانه‌های بیداری
۶ نظر
۰۸ دی ۱۳۹۶ - ۰۲:۳۸

اسمش تنهاییه؟ شاید

ظهر بخاطر یه موضوع بشدت هیجان‌زده شدم ولی هیچ‌کس نبود تا باهاش خوشحالیمو قسمت کنم. دلم گرفت. 
شبانه‌های بیداری
۱۷ نظر
۰۲ دی ۱۳۹۶ - ۰۲:۳۶

ای خودم 14

ای رامین !

ای خودم !


گناه براى غیر گناهکار نیز شوم است، اگر گنهکار را سرزنش کند به آن گناه مبتلا مى‌‏شود، اگر از او غیبت کند گنهکار شود و اگر به گناه او راضى باشد، شریک وى است.


نهج الفصاحه ح 1623

ای خودم
شبانه‌های بیداری
۷ نظر
۲۹ آذر ۱۳۹۶ - ۰۲:۰۳
بایگانی
مهر ۱۳۹۸ (۱۹)
دی ۱۳۹۷ (۱۹)
تیر ۱۳۹۷ (۱۳)
آذر ۱۳۹۶ (۱۲)
مهر ۱۳۹۶ (۱۸)
تیر ۱۳۹۶ (۱۹)
دی ۱۳۹۵ (۱۲)
آذر ۱۳۹۵ (۱۶)
مهر ۱۳۹۵ (۲۴)
تیر ۱۳۹۵ (۲۵)
دی ۱۳۹۴ (۳۹)
آذر ۱۳۹۴ (۲۴)
مهر ۱۳۹۴ (۳۰)
تیر ۱۳۹۴ (۵۴)
دی ۱۳۹۲ (۱۳)
آذر ۱۳۹۲ (۱۶)