بهترین زمان برای کاشت یه درخت، بیست سال پیش بود. بهترین زمان بعدی، همین الانه
هر موقع دختر یا پسری در مورد بقیه دختر/پسرای دیگه نظر منفی تعمیمشده میده، دلم براش میسوزه. اینکه مثلا دخترا همشون فلانن یا پسرا بهمان صفتن. دلم بابت این براشون میسوزه که چی شده تا الان محبتی از طرف جنس مقابلشون ندیدن که اینجوری میگن؟ (یا هم بهشون محبتی شده ولی درک نکردن یا نمیخوان درک کنن). وقتی با خودم مقایسه میکنم، میبینم تعداد و حجم محبتهایی که من از جنس مونث دوروبرم گرفتم، خیلی خیلی بیشتره از زخمها و آسیبهایی که از جنس مونث گرفتم. همیشه آرزو میکنم کاش بقیه هم اینو تجربه میکردن. البته خب این اتفاق میتونه به رفتار من هم بستگی داشته باشه. من همیشه برای اشخص مونث دوروبرم خیلی احترام قائلم. هر موقع کسی حرف نامربوطی به خانمها یا آقایون بزنه، من بیشتر یاد عزیزان خودم میفتم تا کسایی که بهم آسیب زدن. وقتی کسی یه صفت منفی رو به خانما نسبت میده، بعنوان مثال نقض من اولش یاد مامانم میفتم. بعدش نگار (خواهر خوبم)، بعدش دوستام و هر دختری که میشناسم و میدونم که اون صفت مذکور بهش نمیچسبه. به این فکر نمیکنم که فلان دختر فلان روز همین کارو رو انجام داد. من مشکلم با تعمیم دادنه. تو ذهن من آدمهای خوب و آدمهای بد وجود دارند. این آدم میتونه دختر باشه میتونه پسر باشه. دروغ چرا، از این نوع نگرشم خیلی خوشم میاد.