عقاید یک رامین

شعر 11

لبخند زد و دستامو گرفت اما توی خواب

فردا نشده بیدار شدم ، بیدار و خراب

جمعه, ۵ تیر ۱۳۹۴، ۰۴:۲۴ ق.ظ

 ۸ تا نظر تا الان نوشتن

زنــدگی مثــل پیانــو است… دکمه سیــاه برای غم ها… و دکمه های سفـــــــید برای شـــادی ها امــا زمانی میتوان آهنگ زیبایی نواخت که دکمه های سفــید و سیــاه را با هم فشــــار دهی ….
سلام :)
آقای رامین میشه ی چیزی ازتون بخوام؟
بله بله بفرمایین
جدیدا از ماه عکس گرفتین؟
نه چطور ؟ ولی کلی عکس ماه دارم 
فکر کنم همشونو دیده باشم
الانم ماه دم دستتون نیست نه؟
چرا اتفاقا از پنجره نگاه کردم دیدم دیده میشه 
عکس بگیرم ازش همین الان ؟
میشه؟
حتمن . امیدوارم باتری دوربین تموم نشه فقط .
چن دیقه طول میکشه 
مرسی
گرفتم ولی در حد 5 تا . :((( باتریش تموم شد 
http://s3.picofile.com/file/8195987450/DSCF4890.JPG
آخی. ستاره ها ام هستن:)خیلی لطف کردین. مرسی

نمیخواین هیچی بگین هنوزم راجب چیزایی ک حداقل جدیدا ناراحتتون کرده؟
خاهش . خیلی خوش شانسین . خیلی کم پیش میاد ک از پنجره اتاق ماه دیده بشه :)

والا چیزای ناراحت کننده مربوط ب دانشگاه میشه . اینکه آموزش زده زیر حرفش و گفته پروژه هارو تا 17 تیر باید تحویل بدین . هفته پیش میگفت تا 15 مرداد . زیاد مهم نیست . همیشه این مشکلات هست 

نه.خوش شانس نیستم.در این موردم حتما بهم ارفاق شده

خب.خداروشکر . آدمو نگران میکنین با اینجور نوشتناتون:))البته میدونم ک باید جای شما بود توی این شرایط ولی خب چیزی ک ادم تو ذهنش میسازه خیلی وشحتناک تره

خوب باشین همیشه:) بازم مرسی ک زحمت کشیدین. شب بخیر
خلاصه دیده شدنش بخاطر من نبود :)

شرمنده ک نگرانتون کردم . ولی خداییش حالم بد بود . و اینکه نمیدونستم ک چرا حالم بد بود حسابی اذیتم میکرد . 
مرسیات . 
خاهش :) 
شب شما هم بخیر . 

" ... و ب آفتاب فردا بیندیش ک برای تو طلوع میکند 
با سلام و عطر آویشن ... " 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
بایگانی
مهر ۱۳۹۸ (۱۹)
دی ۱۳۹۷ (۱۹)
تیر ۱۳۹۷ (۱۳)
آذر ۱۳۹۶ (۱۲)
مهر ۱۳۹۶ (۱۸)
تیر ۱۳۹۶ (۱۹)
دی ۱۳۹۵ (۱۲)
آذر ۱۳۹۵ (۱۶)
مهر ۱۳۹۵ (۲۴)
تیر ۱۳۹۵ (۲۵)
دی ۱۳۹۴ (۳۹)
آذر ۱۳۹۴ (۲۴)
مهر ۱۳۹۴ (۳۰)
تیر ۱۳۹۴ (۵۴)
دی ۱۳۹۲ (۱۳)
آذر ۱۳۹۲ (۱۶)