عقاید یک رامین

شعر 14

هرگز تو هم مانند من آزار دیدی؟

 یار خودت را از خودت بیزار دیدی؟

آیا تو هم هر پرده ای را تا گشودی

 از چارچوب پنجره دیوار دیدی؟

اصلا ببینم تا به حالا صخره بودی؟

 از زیر امواج، آسمان را تار دیدی؟

نام کسی را در قنوتت گریه کردی؟

 از " آتنا " گفتن " عذاب النار " دیدی؟

در پشت دیوار حیاطی شعر خواندی؟

 دل کندن از یک خانه را دشوار دیدی؟

آیا تو هم با چشم باز و خیس از اشک

 خواب کسی را روز و شب بیدار دیدی؟

رفتی مطب، بی نسخه برگردی به خانه؟

 بیمار بودی مثل من؟ بیمار دیدی؟

حقا که با من فرق داری؛ لا اقل تو

 او را که میخواهی خودت یک بار دیدی!

شنبه, ۶ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۰۳ ب.ظ

 ۱ تا نظر تا الان نوشتن

بسیار زیبا :)
:) مرسیات
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
بایگانی
مهر ۱۳۹۸ (۱۹)
دی ۱۳۹۷ (۱۹)
تیر ۱۳۹۷ (۱۳)
آذر ۱۳۹۶ (۱۲)
مهر ۱۳۹۶ (۱۸)
تیر ۱۳۹۶ (۱۹)
دی ۱۳۹۵ (۱۲)
آذر ۱۳۹۵ (۱۶)
مهر ۱۳۹۵ (۲۴)
تیر ۱۳۹۵ (۲۵)
دی ۱۳۹۴ (۳۹)
آذر ۱۳۹۴ (۲۴)
مهر ۱۳۹۴ (۳۰)
تیر ۱۳۹۴ (۵۴)
دی ۱۳۹۲ (۱۳)
آذر ۱۳۹۲ (۱۶)