عقاید یک رامین

یه مشت دیوونه‌ایم

مشخصه بچه‌های دفتر چقدر شکمو هستن؟ آیا واضحه که سر شیرینی چقدر دعوای همراه با خنده شده که به راه حل اسم و ساعت نوشتن رسیدیم؟


* جریمه فرشته بخاطر این بود که شیرینی خورده بود ولی اعلام نکرده بود :))

** پریا هم خواست شیرینی بخوره، تا اومد بخوره تلفنش زنگ زد؛ رفت. نوشتیم پیش سفارش که ثبت بشه. بعدا اومد خورد.

پنجشنبه, ۱۳ خرداد ۱۴۰۰، ۰۷:۳۰ ب.ظ

 ۱۰ تا نظر تا الان نوشتن

من جداً کپیِ اکیپتون رو میخوام :))
جای شما خالی :)
منم دوست دارم تو یه همچین محیطی کار کنم :دی
ایشالا قسمت‌تون بشه
چقدر خوبین شما:))
:)) قربان شما :)) لطف داری
خادایااا منم دلم خواست XD
:)) ایشالا قسمت‌تون بشه
:)))
به نظر من که تو هر خونه‌ای هم به همچین تخته و برنامه‌ای نیازه. :)
به شرطی که آدماش شکمو باشن :))
اخی ^_^ امیدوارم همیشه حال خوب بینتون موج بزنه
موتوشکرم
توی دفتر کار ما شیرینی که بیارن به برنامه نوشتن هم نمیرسه:))
حدسم میگه که نفرات شما زیادن. ولی ما خیلی نیستیم. ساعت 6 عصر می‌شمردیم شیرینی‌ها رو مثلا میشد 20. فردا صبح که میومدیم دفتر در جعبه‌ رو وا می‌کردیم می‌دیدیم 8 تا مونده :)) خب اخه چرا این‌قدر باید کم بشه زمانی که دفتر بسته‌ست؟ :))
سلام
منم دویت دارم تو همچین جای باشم
امیدوارم همیشه حالتون خوب باشه
سلام. ممنون
ایشالا قسمت‌تون بشه
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
بایگانی
مهر ۱۳۹۸ (۱۹)
دی ۱۳۹۷ (۱۹)
تیر ۱۳۹۷ (۱۳)
آذر ۱۳۹۶ (۱۲)
مهر ۱۳۹۶ (۱۸)
تیر ۱۳۹۶ (۱۹)
دی ۱۳۹۵ (۱۲)
آذر ۱۳۹۵ (۱۶)
مهر ۱۳۹۵ (۲۴)
تیر ۱۳۹۵ (۲۵)
دی ۱۳۹۴ (۳۹)
آذر ۱۳۹۴ (۲۴)
مهر ۱۳۹۴ (۳۰)
تیر ۱۳۹۴ (۵۴)
دی ۱۳۹۲ (۱۳)
آذر ۱۳۹۲ (۱۶)