در نقطه مقابل کسی که اختلاس میکنه، یه شبه آدم بدی نشده. این طور نبوده که یه عمر کار درست انجام بده و یهو یه دزدی بزرگ انجام بده. قبلش هزار بار دزدی کرده. از وقت بقیه، از مال بقیه، از حق بقیه. همین موضوع باعث شده من همیشه از تقلب کردن بدم بیاد. چرا؟ چون نمونه کوچک یه ظلم بزرگ، در مقیاس کوچکه. وقتی تو مدرسه ملاک میشه نمره، بعضیا فقط برای تایید شدن (یا از ترس تنبیه شدن) تلاش میکنن با تقلب به نمره بالاتر برسن. وقتی به نمره بالاتر میرسن و از طرف بقیه تشویق میشن، خوششون میاد. مزهاش زیر دندونشون میمونه. قبح عمل نادرست ریخته میشه. ادامه میدن به تقلب کردن. تو دانشگاه تقلب میکنن. کار پیدا میکنن تو اونم تقلب میکنن. مسئول میشن اونجا هم تقلب میکنن. به نوعی از بچگی تقلب کردن رو تمرین میکنن و رفته رفته حرفهای تر میشن و تقلبهای بزرگتری انجام میدن. برای حل این مشکل به نظرم باید جلوی همین کارهای اشتباه هرچند ریز، گرفته بشه. اشتباه اشتباهه. چه بزرگ چه کوچک. نباید بذاریم اشتباههای کوچک برامون عادی بشه
من راهنمایی تقلب نمیکردم ولی دبیرستان تو بعضی درسا تقلب میکردم. ولی تو دانشگاه شدیدا جلوی خودم وایستادم که تقلب نکنم و موفق هم شدم (هزینهشو هم دادم. جلوی n نفر آدم بهم فحش دادن که چرا تقلب نمیرسوندی). نمیدونم دانشجوهایی که تو دانشگاه تقلب میکردن چطور میتونن با وجدانشون کنار بیان...
اینم اضافه بکنم، من نمیگم هر کسی که تو دوران جوونیش تقلب کرده، تو آینده آدم جنایتکار و مفسدی میشه! ولی هر اختلاسگری (بطور مثال) از همین تقلبها و خردهستمگریهای کوچیک شروع کرده.
تذکر بسیار خوب و قابلتأملی بود.
بسیار سپاسگزارم.
البته به نظرم خیلی نمیشه سختگیرانه بهش نگاه کرد چون تقلب درسی بیشتر برا پاس کردن اون درسه و آسیبی به کسی نمیرسونه
بعدم به نظرم شاید حرفت درست باشه ولی خب واقعا من در این حد تقلب رو بد نمیدونم مگه تقلبت باعث شه حق کسی ضایع شه مثلا نمره برتر کلاس براش امتیاز ویژه ای باشه که به خاطر تقلبت به دست بیاری در صورتی که حقت نبوده در غیر این صورت که تیک ایت ایزی