این بالا ابر و مه، مضطرب از تو له
منزجر از خونه، مثل مار از پونه
در پی روزنه، پشت سر پر تنش
پیش رو ممتنع، سرنوشت مبهمه
مثل برق و باد گذشت، داستانم همین شد
تو حیاط خونمون حتی آسمانم زمین خورد
از اون طرف آینده شد از آن کیا؟
ما نشستیم به دوخت و دوز پارگیا