آیا هنوز آمدنت را بها کم است ؟؟

علی رفت تهران

۱ ۰

سه شنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۴، ۰۶:۲۶ ب.ظ

۱۲ تا نظر تا الان نوشتن

نرگس

۱۳۹۴/۵/۲۰ - ۱۸:۳۹

بالاخره یه پست پیدا شد که با تمام وجودم درکش کنم. هوراااا:)

:)) ینی این اولین بار بود ؟؟

راستی . کتونی هاتونو آماده کردین ؟؟

نرگس

۱۳۹۴/۵/۲۰ - ۱۸:۴۷

نه ولی دیر به دیر اتفاق میوفته

واسه عروسی؟:))

:| عه :)

اره دیگه :)) 5 روز مونده دیگه درسته ؟

نرگس

۱۳۹۴/۵/۲۰ - ۱۹:۰۵

نه متاسفانه راضی نشدن. ی جفت کالج صورتی قرار بپوشم:|ک پاپیون داره:|:|:|ولی از پاشنه بلند خیلی بهترهههههه

شما از کجا تاریخشو میدونین؟؟؟:))

:) اره خب خیلی بهتر از پاشنه بلنده

تمرین کردین ؟؟

هه . اختیار دارین . من هم منابع اطلاعاتی خودمو دارم :)

نرگس

۱۳۹۴/۵/۲۰ - ۱۹:۲۰

من تا امروز در بستر بیماری بودم.امروز تازه به زندگی برگشتم:))

:))آره دیگ در هر صورت25روز تاریخی ای قرار باشه. اما نحس هم مبارک:D

آقا راستی. یه خیاطی اینجاست که میشه از تو پشت بومش از غروب آفتاب عکسای قشنگ گرفت

خود خیاطی هم خیلی داستان داره. حالا رفتم پرو از آفتاب عکس میگیرم. داستانشم تعریف میکنم:)

خدا بد نده . چی شده ؟

نگفتین تمرین کردین ؟

ایول .همیشه دوس داشتم از غروب عکس بگیرم ولی هیچ وقت نتونستم . منتظر عکساتون هستم و هم چنین داستانش :)

نرگس

۱۳۹۴/۵/۲۰ - ۱۹:۴۰

ینی نمیدونین؟:))

چیو تمرین کردم:)))

اصن عکس رو میگیرم فقط واسه شما:D

اهان . ای وای الان یادم افتاد . حافظه من این قدر افتضاح نبود نمیدونم چی شده . الان بهترین ؟

رقص دیگه :))) شما مثلا خواهر عروسین . شما نرقصین کی برقصه؟ :)) یـــــــــس . [آیکون مشت گره خورده ب نشانه رضایت و موفقیت ] انتقاممو گرفتم :))

مرسیات فراوان :)

نرگس

۱۳۹۴/۵/۲۰ - ۱۹:۵۲

پس اون روز ک بهتون گفتم شب ی عالمه گریه کردم واسه چی بود؟:))بله دیگ الان خوبم راه میرم غذا میخورم.:)

:|:|:|:| خیلی انتقام جویین. تلافی میکنم:)

راستی شما کارتون کی شروع میشه؟

نمیدونم چم شده :| خب خداروشکر

:)) هوراااا :)) خیلی انتقام جوام ؟؟ اولین باره هااا :)

والا ب زبان خیلی ساده میشه گفت مسخره بازی در آوردن . ن ب اون روز اول ک هی میگفتن ما محدودیت زمان داریم . ن ب الان ک از اون موقع تا الان منتظر تلفنشون هستیم

نرگس

۱۳۹۴/۵/۲۰ - ۲۰:۰۴

خودتونو ن و ناراحت نکنین. درست میشود:)

امیدوارم :)