عقاید یک رامین

سانتاماریا - سید مهدی شجاعی

" کویر ، به لب دندان گزیده می مانست ، عطشناک و تفتیده "


شما جای من بودین با خوندن این جمله بعنوان اولین جمله از کتاب ، راغب نمی شدین تا تهش بخونین ؟ 

سه شنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۰۲ ق.ظ

 ۶ تا نظر تا الان نوشتن

چرا الان راغب شدم :|
پس چرا این طوری :| ؟
بازم نمیدونم!
عارفه هم یه بار ازم اینو پرسید!
حسی که اون لحظه داشته باشم رو میذارم.
این بار این :| بود :)
:)
حله :)
اون کلمه آخر معنی ش چیه?! :/
تفت داده شده :)
سید مهدی شجاعی همون استاد شجاعی معروف اند؟
کتاب از ایشونه؟
بعد راجع به چیه؟
بله . همونه :)

مجموعه داستان کوتاه :)
بهش فک نکرده بودم ...نمی دونستم اینطوری هم میشه نوشتش!

متنش روون به نظر نمیاد...احساس می کنم سنگینه اگه من می خواستم بخونمش, گیر می کنم توش !

:)
اتفاقا خیلی روونه . این طوری نگاش نکنین . ب نظر من جزو بهترین نویسندگان ایرانه . خیلی روون می نویسه . دایره لغاتش معرکست . معرکه :)

" کویر ، به لب دندان گزیده می مانست ، عطشناک و تفتیده "

خیلی گیراست کمیهم برام سنگینه , شما مطالعه کردی یا تازه شروع کردی ؟

اگر امکانش باشه داخل پست های آینده بیشتر برامون بگید

مرسی

تازه شروع کردم :)
چشم :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
بایگانی
مهر ۱۳۹۸ (۱۹)
دی ۱۳۹۷ (۱۹)
تیر ۱۳۹۷ (۱۳)
آذر ۱۳۹۶ (۱۲)
مهر ۱۳۹۶ (۱۸)
تیر ۱۳۹۶ (۱۹)
دی ۱۳۹۵ (۱۲)
آذر ۱۳۹۵ (۱۶)
مهر ۱۳۹۵ (۲۴)
تیر ۱۳۹۵ (۲۵)
دی ۱۳۹۴ (۳۹)
آذر ۱۳۹۴ (۲۴)
مهر ۱۳۹۴ (۳۰)
تیر ۱۳۹۴ (۵۴)
دی ۱۳۹۲ (۱۳)
آذر ۱۳۹۲ (۱۶)