عقاید یک رامین

آخ ک چقدر این آهنگ فرهاد قشنگه :)

آینه 

 

 

می‌بینم صورتمو تو آینه،

با لبی خسته می‌پرسم از خودم :

این غریبه کیه ؟ از من چی می‌خواد ؟

اون به من یا من به اون خیره شدم ؟

 

باورم نمیشه هر چی می بینم ،

چشامو یه لحظه رو هم می ذارم ،

به خودم می‌گم که این صورتکه ،

می‌تونم از صورتم ورش دارم

 

می‌کشم دستمو روی صورتم ،

هر چی باید بدونم دستم میگه،

منو توی آینه نشون میده،

میگه : این تویی ، نه هیچ کس دیگه

 

جای پاهای تموم قصه‌ها،

رنگ غربت تو تموم لحظه‌ها،

مونده روی صورتت تا بدونی

حالا امروز چی ازت مونده به جا ؟

 

آینه می‌گه: تو همونی که یه روز

می‌خواستی خورشیدو با دست بگیری،

ولی امروز شهر شب خونه‌ت شده،

داری بی‌صدا تو قلبت می‌میری

 

می‌شکنم آینه رو تا دوباره

نخواد از گذشته‌ها حرف بزنه

آینه می‌شکنه هزار تیکه می‌شه،

اما باز تو هر تیکه‌ش عکس منه

 

عکسا با دهن‌کجی بهم می‌گن:

چشم امید و ببر از آسمون

روزا با هم دیگه فرقی ندارن،

بوی کهنگی می‌دن تمومشون

سه شنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۴، ۰۱:۰۷ ق.ظ

 ۴ تا نظر تا الان نوشتن

فوق‌العاده ست.. خیلی :)
ممنون بابتش ^__^
خاهش :)
آره قشنگه...:)
:)
خوشحالم خوشتون اومده :)
سلام
ناامیدی داره 
ســـــــلام :)
درسته ولی ما ک نباید ناامید بشیم ؟ :)
آره خیلی قشنگه
تاحالا شده دلت برای خود خودت تنگ بشه ...؟
:(
خیلی ...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
بایگانی
مهر ۱۳۹۸ (۱۹)
دی ۱۳۹۷ (۱۹)
تیر ۱۳۹۷ (۱۳)
آذر ۱۳۹۶ (۱۲)
مهر ۱۳۹۶ (۱۸)
تیر ۱۳۹۶ (۱۹)
دی ۱۳۹۵ (۱۲)
آذر ۱۳۹۵ (۱۶)
مهر ۱۳۹۵ (۲۴)
تیر ۱۳۹۵ (۲۵)
دی ۱۳۹۴ (۳۹)
آذر ۱۳۹۴ (۲۴)
مهر ۱۳۹۴ (۳۰)
تیر ۱۳۹۴ (۵۴)
دی ۱۳۹۲ (۱۳)
آذر ۱۳۹۲ (۱۶)