عقاید یک رامین
درباره من
ای خودمها
خوبها
دنبال کنید
دریغ از ی کامنت
قسمت کامنت نویس مغزم خراب شده
ببخشید ک سر می زنم و چیزی نمی نویسم
۱
۰
جمعه, ۷ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۳۵ ب.ظ
۲۲
تا نظر تا الان نوشتن
. عارفه .
۱۳۹۴/۱۲/۰۷ - ۲۳:۳۶
فدا سرتون :)
شما سرتون واسه ما نعمته ;))
مرسی :)
فو فا نو
۱۳۹۴/۱۲/۰۷ - ۲۳:۳۸
سلام، چیزی اول اضافه اس :))
سلام :)
درسته
پاکش کردم :)
نرگس هستم
۱۳۹۴/۱۲/۰۷ - ۲۳:۳۹
نچ فقط واسه وبلاگ من ک اینطوره
منم نمیبخشم
:|
حق دارین نبخشین
پست میزارین ولی من چیزی ب ذهنم نمیرسه
نرگس هستم
۱۳۹۴/۱۲/۰۷ - ۲۳:۴۰
جمله دومم مورد داره. چیزی اول و پاک کنین:|
درستش کردم
نرگس
۱۳۹۴/۱۲/۰۷ - ۲۳:۴۸
:|
[ نگاه تاسف بار] [ نگاه خیلی تاسف بار تر]
نمی دونم الان باید چی بگم ...
نرگس هستم
۱۳۹۴/۱۲/۰۷ - ۲۳:۵۳
الان باید از خودتون شرمنده باشین. ... نچ نچ نچ.... خیلی بده:|
آدم و دلسرد میکنین اصن:|
چون کامنت ننوشتم شمارو دلسرد کردم ؟
نرگس هستم
۱۳۹۴/۱۲/۰۷ - ۲۳:۵۵
بله:|
نمیشه حالا این دفعه رو دلسرد نشین ؟
نرگس هستم
۱۳۹۴/۱۲/۰۷ - ۲۳:۵۶
نع. دیگ دلسرد شدم. کاریش نمیشه کرد. آدم باید قبل رفتاراش متوجه عواقبش باشه:|
امروز روز چندان خوبی برام نبود . ی کم بحثم شد با چن نفر .
المی ...
۱۳۹۴/۱۲/۰۸ - ۰۰:۰۴
چون من خیلی بزرگوارم میبخشم:دی
مرسی :)
نرگس هستم
۱۳۹۴/۱۲/۰۸ - ۰۰:۰۶
شلیکم کردین بهشون؟
نه نشد
نرگس هستم
۱۳۹۴/۱۲/۰۸ - ۰۰:۰۸
بحث سر چی بود؟
با چن نفر همزمان نمبود بحثم . در طول روز اتفاق افتاد . آخریش هم بصورت چت بود :|
نرگس هستم
۱۳۹۴/۱۲/۰۸ - ۰۰:۱۳
خب این ینی گیر ندم و دلسرد نشم در کل؟:|
تقریبا
نرگس هستم
۱۳۹۴/۱۲/۰۸ - ۰۰:۱۴
خب دیگ چ دلیلی داشت؟
متوجه سوالتون نشدم .
نرگس هستم
۱۳۹۴/۱۲/۰۸ - ۰۰:۱۸
هیچی:)
پس من میرم بعدا میام گیر بدم. شب بخیر:|
شب بخیر
خانم الف
۱۳۹۴/۱۲/۰۸ - ۰۰:۲۰
اشکال نداره :)
همینجام باشین خیلی خوبه :)
ممنون :)
نرگس هستم
۱۳۹۴/۱۲/۰۸ - ۰۰:۲۵
شب بخیر بدون لبخند بد است:|
شب بخیر :)
نرگس هستم
۱۳۹۴/۱۲/۰۸ - ۰۰:۲۸
امکانشو دارین با صدای بلند بخندین؟:|
همه خوابیدن . نمیتونم
تنها کاری ک از دستم بر میاد :
شب بخیر :))))
نرگس هستم
۱۳۹۴/۱۲/۰۸ - ۰۰:۴۳
بخشهایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
احتمالا خوابیدین:D
*** **** ** ***** ***** ****
شبتون بخیر:)
بله :))
شب شما هم بخیر :)
هلما
۱۳۹۴/۱۲/۰۸ - ۰۳:۱۶
این پست اصن ربطی ب من نداره :))))
:))
هلما
۱۳۹۴/۱۲/۰۸ - ۰۴:۱۱
حدااقل شما ی چیزی ب من بگین چرا خوابم نمیااااااااااااااااد تا اینوقت (4:11) ؟؟؟
اصن چ معنی داره ی دختر تا الان بیدار باشه ؟؟
اصن چرا مامانش دعواش نمیکنه ؟؟ (البته بنده خدا خوابه خب)
اصن چرا لپ تاب باطریش تموم نمیشه ؟؟
اصن چرا این همه فکر و خاطره و ایده و خیلی چیزای ب دردنخور هجوم آورده ب مغزش ؟؟
اصن چرا الان داره میره رو اعصاب شما ؟؟
اصن بیخیال ببخشید شما :))))
:|
هم چنان :|
و باز هم :|
حله :))
مترسک
۱۳۹۴/۱۲/۰۸ - ۰۸:۱۷
برای همه پیش میاد، خودشو ناراحت نکن ;)
با تشکر از شما :)
gandom baanoo
۱۳۹۴/۱۲/۰۸ - ۱۰:۴۶
:)
میبخشمت!!!!! :دی
مرسی :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در
بیان
ثبت نام
کرده اید می توانید ابتدا
وارد شوید
.
نام *
پست الکترونيک
سایت یا وبلاگ
پیام *
کد امنیتی *
ارقام فارسی و انگلیسی پذیرفته میشوند
نظر بصورت خصوصی ارسال شود
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک میباشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.
پست الکترونیک برای عموم قابل مشاهده باشد
اخطار!
محبوبترین پستها
قابِ دلخواهِ خانه من
نقش مهم من تو خانواده
نباید اظهار نظر کنم.
فرق من با اون
آره، تو اینستا هم میشه
چرا واقعا؟
چقدر راست گفته
روسری سبز
نه نوشته، نه سروده
حتی تبریکم نتونستم بگم
کلمات کلیدی
لینک
عکس
موخر
روزانه
شعر
ذهنیات
عقاید
خاطره
شبانههای بیداری
سربازی
عکاسی
ای خودم
بشنوید
مقدم
آموزش
دیالوگ
نقل قول
قبل و بعد
بچههای دفتر
علی
گنگ
آمار
داستان رفتن ها
من و مامان
ورد
word
مصطفی
تلخ
متوسط
امیرحسین
بایگانی
آذر ۱۴۰۳
(۱)
آبان ۱۴۰۳
(۱)
مهر ۱۴۰۳
(۲)
شهریور ۱۴۰۳
(۳)
مرداد ۱۴۰۳
(۴)
تیر ۱۴۰۳
(۲)
خرداد ۱۴۰۳
(۵)
فروردين ۱۴۰۳
(۴)
اسفند ۱۴۰۲
(۷)
بهمن ۱۴۰۲
(۱)
دی ۱۴۰۲
(۱)
آذر ۱۴۰۲
(۲)
آبان ۱۴۰۲
(۱)
مهر ۱۴۰۲
(۶)
شهریور ۱۴۰۲
(۲۰)
مرداد ۱۴۰۲
(۷)
تیر ۱۴۰۲
(۱)
خرداد ۱۴۰۲
(۲)
ارديبهشت ۱۴۰۲
(۸)
فروردين ۱۴۰۲
(۸)
تیر ۱۴۰۱
(۱)
خرداد ۱۴۰۱
(۳)
ارديبهشت ۱۴۰۱
(۳)
فروردين ۱۴۰۱
(۷)
اسفند ۱۴۰۰
(۵)
بهمن ۱۴۰۰
(۴)
دی ۱۴۰۰
(۳)
شهریور ۱۴۰۰
(۵)
مرداد ۱۴۰۰
(۵)
تیر ۱۴۰۰
(۳)
خرداد ۱۴۰۰
(۹)
ارديبهشت ۱۴۰۰
(۵)
فروردين ۱۴۰۰
(۵)
اسفند ۱۳۹۹
(۳)
بهمن ۱۳۹۹
(۳)
دی ۱۳۹۹
(۳)
آذر ۱۳۹۹
(۴)
آبان ۱۳۹۹
(۳)
مهر ۱۳۹۹
(۷)
شهریور ۱۳۹۹
(۵)
مرداد ۱۳۹۹
(۹)
تیر ۱۳۹۹
(۸)
خرداد ۱۳۹۹
(۱۲)
ارديبهشت ۱۳۹۹
(۱۶)
فروردين ۱۳۹۹
(۳۳)
اسفند ۱۳۹۸
(۲)
مهر ۱۳۹۸
(۱۹)
شهریور ۱۳۹۸
(۹)
مرداد ۱۳۹۸
(۷)
تیر ۱۳۹۸
(۱)
خرداد ۱۳۹۸
(۵)
ارديبهشت ۱۳۹۸
(۱)
فروردين ۱۳۹۸
(۱۰)
اسفند ۱۳۹۷
(۱۴)
بهمن ۱۳۹۷
(۱۴)
دی ۱۳۹۷
(۱۹)
آذر ۱۳۹۷
(۱)
آبان ۱۳۹۷
(۵)
مهر ۱۳۹۷
(۹)
شهریور ۱۳۹۷
(۹)
مرداد ۱۳۹۷
(۱۱)
تیر ۱۳۹۷
(۱۳)
خرداد ۱۳۹۷
(۹)
ارديبهشت ۱۳۹۷
(۱۳)
فروردين ۱۳۹۷
(۱۱)
اسفند ۱۳۹۶
(۳)
بهمن ۱۳۹۶
(۴)
دی ۱۳۹۶
(۹)
آذر ۱۳۹۶
(۱۲)
آبان ۱۳۹۶
(۱۱)
مهر ۱۳۹۶
(۱۸)
شهریور ۱۳۹۶
(۱۶)
مرداد ۱۳۹۶
(۱۹)
تیر ۱۳۹۶
(۱۹)
خرداد ۱۳۹۶
(۳۱)
ارديبهشت ۱۳۹۶
(۳۱)
فروردين ۱۳۹۶
(۳۰)
اسفند ۱۳۹۵
(۱۰)
بهمن ۱۳۹۵
(۱۴)
دی ۱۳۹۵
(۱۲)
آذر ۱۳۹۵
(۱۶)
آبان ۱۳۹۵
(۱۵)
مهر ۱۳۹۵
(۲۴)
شهریور ۱۳۹۵
(۳۸)
مرداد ۱۳۹۵
(۲۹)
تیر ۱۳۹۵
(۲۵)
اسفند ۱۳۹۴
(۳۴)
بهمن ۱۳۹۴
(۲۵)
دی ۱۳۹۴
(۳۹)
آذر ۱۳۹۴
(۲۴)
آبان ۱۳۹۴
(۲۴)
مهر ۱۳۹۴
(۳۰)
شهریور ۱۳۹۴
(۲۹)
مرداد ۱۳۹۴
(۴۰)
تیر ۱۳۹۴
(۵۴)
خرداد ۱۳۹۴
(۳۲)
آذر ۱۳۹۳
(۱)
مهر ۱۳۹۳
(۳)
خرداد ۱۳۹۳
(۲)
ارديبهشت ۱۳۹۳
(۲)
فروردين ۱۳۹۳
(۷)
اسفند ۱۳۹۲
(۶)
بهمن ۱۳۹۲
(۱۱)
دی ۱۳۹۲
(۱۳)
آذر ۱۳۹۲
(۱۶)
شما سرتون واسه ما نعمته ;))
اصن چ معنی داره ی دختر تا الان بیدار باشه ؟؟
اصن چرا مامانش دعواش نمیکنه ؟؟ (البته بنده خدا خوابه خب)
اصن چرا لپ تاب باطریش تموم نمیشه ؟؟
اصن چرا این همه فکر و خاطره و ایده و خیلی چیزای ب دردنخور هجوم آورده ب مغزش ؟؟
اصن چرا الان داره میره رو اعصاب شما ؟؟
اصن بیخیال ببخشید شما :))))
میبخشمت!!!!! :دی