عقاید یک رامین

عمیـــــــــــــق

سودا گریه کرد 

رضا گریه کرد

گشتا گریه کرد

سالار گریه کرد



رومو چرخوندم اون طرف و بالا رو نگاه کردم و بعدش ، یه  نفس عمیق ...

جمعه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۳۲ ب.ظ

 ۸ تا نظر تا الان نوشتن

خدا بد نده، چرا گریه؟!
بد نیست . 
لحظه تموم شدن ی اتفاق خوب بود .
لحظه تموم شدن یه ماه دوندگی بود .
لحظه تموم شدن ها بود ...
هیییییییمممممم ....

 فقط سومی "گشتا" اسمه ؟؟
بله . اسم دخترانه کردی
پس ابراز احساس شما متفاوت بوده فقط ...
فقط :))
آقا ی سوال شما از نرم افزار متلب چیزی میدونید یا بلدین؟
متلب زیاد کار نکردم راستشو بخاین 
آها اوکی .. منم زیاد بلد نیستم واسه پروژه ام باید یاد بگیرم  ..
یاد گرفتین به منم یاد بدین :))
:)) 
چشم ...
این مدیر گروه مام اعجوبه ایه پروژه منم با خودشون دادن ک حسابی ازم کار بکشن .
:)))
موفق باشین :)
مرسی ..
البته از اونجایی ک من«پری»ام بلاخره موفق میشم :)
احسنت :) این درسته :)
چه اسمای عجیب و قشنگی!
سلام :)
مرسی باید بگم الان ؟
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
بایگانی
مهر ۱۳۹۸ (۱۹)
دی ۱۳۹۷ (۱۹)
تیر ۱۳۹۷ (۱۳)
آذر ۱۳۹۶ (۱۲)
مهر ۱۳۹۶ (۱۸)
تیر ۱۳۹۶ (۱۹)
دی ۱۳۹۵ (۱۲)
آذر ۱۳۹۵ (۱۶)
مهر ۱۳۹۵ (۲۴)
تیر ۱۳۹۵ (۲۵)
دی ۱۳۹۴ (۳۹)
آذر ۱۳۹۴ (۲۴)
مهر ۱۳۹۴ (۳۰)
تیر ۱۳۹۴ (۵۴)
دی ۱۳۹۲ (۱۳)
آذر ۱۳۹۲ (۱۶)