عقاید یک رامین

+ منم - مهرداد یه مکالمه واقعی

+ خدافظ مدیریت عجیب

- پاییز یهو میاد ، تو یه روز

+ آمل بابل قائم شهر 

- :))) چطوری داااش ؟ چی شدی ؟

+ خیره ام به آفاق مغربی

- تو بیا

+ زَنی   ز    نِی زدن   نِی زنی   خوشش آمد ، این خوب نیست 

- شما که گردنت بلنده ببین بهار کدوم وره ؟

+ بهار دلکش رسید دل به جا نباشه ؟ انصافانه ست ؟

- دلبر که ما این همه خاطرخواهشیم 

+ اون دو تا کین ک زل زدن به ما ؟

- :)))))

+ شب بخیر 

- شب بخیر :)

دوشنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۴، ۰۳:۱۸ ب.ظ

 ۵ تا نظر تا الان نوشتن

پس علاوه بر برادرتون با بقیه هم ازین دیالوگا برقرار می کنید؟! :))
:))
چ خوب ک لازم نیست همه چیو یادآوری کنم . ایول ب شما :)

البته اینا خودشون دیالوگ چن تا پادکست رادیویی هستن . برای من خیلی جالبن . حرفای جالبی میزنن ولی دوست ندارم تبلیغشون کنم . 
:)
می شه بپرسم چرا دوست ندارید؟!
الان میام میگم بهتون :)
چی شده؟!!!!! :/ 
چیزی نشده . ی مکالمه معمولیه :))

سلااااااااااااااااااااااااااااااام ..
بعد ی هفته از مسافرت برگشتم ..... دلم واسه شما میسوزه ک مجبورید واسه هر پستتون ک من باید نظر گرانقدرمو واسشون بزارمو ی جا تایید کنید :-))
سلام :))

خوش اومدین :) :)))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
بایگانی
مهر ۱۳۹۸ (۱۹)
دی ۱۳۹۷ (۱۹)
تیر ۱۳۹۷ (۱۳)
آذر ۱۳۹۶ (۱۲)
مهر ۱۳۹۶ (۱۸)
تیر ۱۳۹۶ (۱۹)
دی ۱۳۹۵ (۱۲)
آذر ۱۳۹۵ (۱۶)
مهر ۱۳۹۵ (۲۴)
تیر ۱۳۹۵ (۲۵)
دی ۱۳۹۴ (۳۹)
آذر ۱۳۹۴ (۲۴)
مهر ۱۳۹۴ (۳۰)
تیر ۱۳۹۴ (۵۴)
دی ۱۳۹۲ (۱۳)
آذر ۱۳۹۲ (۱۶)