ما چون نمیشد عید بریم سفر قبلش رفتیم آذربایجان غربی گردی و برگشتیم ..
حس خاصی نسبت ب عید ندارم ..
دارم متلب یاد میگیرم بخاطر پروژه ام ...
ترجمه دوستمم یکمش افتاده گردن من ...
بی خوابی هم ک چ عرض کنم 4چهار چهار و نیم صب ب زور خوابم میبره ...
+ ایشالا زودی سرماخوردگیتون برطرف میشه امیدوارم ..

من یه کوچولو هنوز حس دارم برای اومدنش! :)

اما یکم خودم خوب نیستم امیدوارم تا عید خوب شم !

و این آلرژی لامصبم که...! :|

ببخشید میتونم ی سوال بپرسم ؟؟
عکس دوربین جلوی چشم خودتونید ؟؟ واقعییتش میخام بدونم انگشتر عقیق دستتون همون قبلیه ؟؟

منظورم عکس تو اینستاتون بود :)

بی خوابی براچی ؟
سرماخوردگی ؟

آهان ... اوکی .
:)

+ مرسی شمام موفق باشین .

البته یادم رف بگم چن وقتیه خاطره بازی هم میکنم چ عکس چ وب چ دلنوشته چ سفرها و حرفا و رفتارا ی مرور کلی ...........
شما ک غریبه نیستین همون داداش رامین قدیم خودمونین بنظرم خیلی خیلی پررو بودم یا نمیدونم شایدم اقتضای سنم بوده جدیدا ی حس بزرگ شدن پیدا کردم ...
++ با شیطنتام شمارم کم حرص ندادم تو سال جدید حلالم کنید ..

بدترین چیز توی این فصل، همین سرماخوردگیه :|

سلام بر یک رامین:):):)

سلام 

ایشالا همه چی خوب شه.

بله خودمم:):) کاملا اورجینال :)

باشه:) مرسی از راهنمایی:)))