قبلنا به این نتیجه رسیده بودم ک برای موفق بودن تو روابط با بقیه باید سطح انتظارتمو بیارم پایین . ولی نمی دونستم چطور . فقط میدونستم ک راه حلش اینه . فک میکنم پیدا کردم راهشو .
روابط بین آدما بخش های مختلف داره . من به این نتیجه رسیدم هرچی مرحله "پذیرش" بیشتر طول بکشه و مرحله "انتظار" دیرتر شروع بشه ، بهتره . مرحله "پذیرش" ینی طرف مقابلتونو بپذیرین . هر طوری ک هست بپذیرین . خوب یا بد . اگه خوشتیپه به خوشتیپی بپذیرینش . اگه زود عصبانی میشه ، به زود عصبانی شدن بپذیرینش . هر طوری ک هست همون طوری تو خاطرتون سیوش کنین . منظورم این نیست ک رفتارای بدشو تایید کنین میگم همون جوری ک هست سیوش کنین بدون هیچ گونه تصحیح . بدون ادیت . هرچقدر این مرحله طول بکشه بهتره . بهتره اصن تموم نشه این مرحله. قبلنا با هرکی آشنا میشدم 2 3 هفته ای پروندشو می بستم و بخودم میگفتم ک فلانی رو کاملا میشناسم . بعد وارد مرحله "انتظار" میشدم . ینی انتظار داشتم رفتارش خوب باشه . انتظار داشتم چون 2 دفعه سر وقت اومده تا ابد باید سر وقت بیاد . یه بار ک دیر میومد ناراحت میشدم . انتظار داشتم همه حرفامو بفهمه انتظار داشتم همون چیزی رو دوست داشته باشه ک من دوسش دارم ولی وقتی با بی میلی و بی اعتناییش مواجه میشدم ناراحت میشدم . ولی الان وضعیتم بهتر شده . دیگه بخاطر دیر اومدن کسی ناراحت نمیشم . بخاطر دروغ گفتن کسی عصبانی نمیشم و ... . سعی میکنم وارد مرحله "انتظار" کسی نشم . تمام رفتاراشونو طوری میبینم ک اولین باره . منتظرم یه رفتار جدید نشون بده . انگاری اصن رفتارای قبلیشو اصن سیو نکردم . یا هم سیو کردم و با دیدن رفتار جدیدشون ( چ بهتر شده باشه چ بدتر ) روی دیتای قبلی سیو میکنم . کاملا به این باور رسیدم ک آدمای خیلی کمی هستن ک شبیه من نوعی فک میکنن . انتظار داشتن از اطرافیان ، دیگه برام یه جور خوش خیالیه ...
چون با اعداد راحتم بزارین یه مثال عددی بزنم :
تو علم آمار دو تا مفهوم هست : میانگین ، واریانس . اولی رو ک همه میدونیم. دومی ینی فاصله از میانگین .
میانگین 49-50-51 با 0-50-100 برابره . ولی واریانس گروه اول کمتر از واریانش گروه دومه . ینی هرچی عددا به میانگین نزدیک تر باشن واریانس کمتر میشه . در ثانی هرچقدر تعداد عددا بیشتر باشه ینی دیتامون بیشتر باشه نتایج قابل اسنتادتره . اینارو گفتم تا بگم هرچقدر بیشتر تو مرحله "پذیرش" باشیم بیشتر دیتا دستمون میاد واریانسشون هم کم میشه . قابل استنادتره . قابل اعتمادتره . کسی ک تو 100 مورد فرصت ، 98 بار مهربونی کرده باشه ، احتمال اینکه دفعه بعد باز مهربونی کنه بیشتر از اینه ک تو 4 مورد فرصت 3 بارشو مهربونی کرده .
با این طرز فکر خیلی راحتتر شدم . گفتم با بقیه هم درمیون بزارم شاید بدردتون خورد :)
واریانس و میانگین هم ، منو برد به یاد محاسبات عددی و آمار و احتمال ...
چقدر سخت بود
اولین پست خوب این هفتمو ,
الان خوندم :)
+آره اتفاقا شب کلی ب این پست شما فک کردم قرار بود این منفی مثبتم باهاتون درمیون بزارم ک ماشالا خودتون ک همه چی توم گفتین ...
مرسی
+آمار رو ترم دو یا سه بود فک کنم 19 شدم یحتمل از شما کمک میگرفتم 20 حتمی بود ...
مرررررررررررسی و تمام :)