عقاید یک رامین

از زبان علی

یک سری معلم هایی داریم که در شهر مشهور هستن و بچه ها رو میبرن پیش اون ها تا بچه ها رو تیزهوش کنن و بفرستن به مدرسه های تیزهوشان که من هم در سال پنجم پیش یکی از این معلم های نه چندان علیه السلام رفتم, اولین نفری بودم ک سوالای امتیازی مثلا سخته اون معلم رو حل کردم و اون درس منو تعریف میکرد و هیچ مشکلی باهام نداشت, حتی من جزو سه نفری بودم ک گفته بود به این ها جدا درس میدم و ب بقیه جدا, اما من به خاطر حرکتای ناخوشایند این معلم و ترس و بچگی و ... این وضعیت رو بیش تر از دو ماه برنتابیدم و مدرسه ام را عوض کردم, و اون دو نفر از ما سه نفر ماندند و قبول شدند و بماند که یکی از آن ها را بعدها دیدم در دانشگاه ک چندان وضعیت درسی مناسبی نداشت. و البته دوستان بسیاری از مدارس تیزهوشان دارم ک خیلی باحالن و واقعا باهوشن و دمشونم گرم و اصن من خودم دوست داشتم مدرسه تیزهوشان درس بخونم و منکرش نیستم. این ها رو حرف های امشب محمد یادم انداخت که از ناخوش احوالی های ذهنی معلمش میگفت , از همان معلم های تیزهوش ساز , ان هایی که به جای اینکه با انسان بودنشون , انسانیت را در وهله ی اول به بچه ها یاد بدن , یاد میدهند چگونه تقلب کنن, محمد نمیدانست که امسال طراح سوال های امتحان نهایی درس علوم خاله ش هست. ینی همشیره بنده حتی از اینکه طراح سوالهاشون هست محمد را خبردار نکرده بود

این در حالی بود که موقع امتحان معلم محمد اینا وارد کلاس میشه, یکی یکی جواب سوال ها را ب بچه ها میگه تا بنویسند و میگه که حالا هر کی ی چیزای اضافی کنارش بنویسه تا کسی شک نکنه و معلوم نشه و اینطوری تقلب رو در همین سن وارد زندگی بچه ها میکنه و اینطور میشه که قبح تقلب چه در سطح مدرسه و دانشگاه و چه در سطح های بالاتر دیگه از بین میره و جایی که اصول نداشته باشه, لذتی هم در کار نخواهد بود. تنها چیزی که خوشحالم کرد این بود که محمد از کار معلمشون شاکی بود نه از کار خاله اش

فاین تذهبون...

يكشنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۴۲ ب.ظ

 ۵ تا نظر تا الان نوشتن

زهرا مام امسال زیر نظر ی همچین استادی بود ببینیم آخرش چی میشه .....
+آفرین آقا محمد :)

* خوبه خاله ش طراح سوال بودنشونو مطرح نکردن ,سوم راهنمایی بودم و سوالا نهایی بود , برادر جانمان هم طراح سوالای زبان انگلیسی بود اعصابم خورد بود از استرس ...
ایشالا ک موفق میشن :)

* آخ آخ :))
یک اعتراف بزرگ ...
دلیل ی قسمت بزرگ از استرسم بخاطر این بود , نکنه داداشم بخاطر رو کم کنی از من , از ی قسمتی ک اون موقعها توش مشکل داشتم سوال طرح کنه :)
از اون قسمتا داده بودن تو امتحان ؟؟ :))
بعدش انتظار دارن پیشرفت هم بکنیم :|
یعد میگن نسل های بعدی چرا این طوری میشن . خب وقتی معلم نسل بعدی بشه یه کسی مث تو خب معلومه این طوری میشه دیگه
افتادم یاد خاطرات تلخ کلاس پنجم خودم که توی اوج بچگی درگیر چه رقابت وحشتناکی بودم برای تیزهوشان اونم فقط به خاطر چشم و هم چشمی :/
۷ سالم که توی اون مدرسه لعنتی خون مارو کردن تو شیشه دوران راهنمایی شمیمی هایی میخوندیم که بعد اومدیم دوم دبیرستان همونارو دوباره دیدیم :/
یا ترکیبات میخندیم که بازم برای دوم دبیرستان بود O_o
داغ دلم تازه شد با این پست :(((
سلام :)
چه ظلم هایی ک تو این مدرسه ها ب بچه ها نشده ...
سوالای اون سال خیلی اعجوبه بودن ترکیبی داده بودن ....
همه درسام رو ۲۰ شدم اون سال :)
احسنت :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
بایگانی
مهر ۱۳۹۸ (۱۹)
دی ۱۳۹۷ (۱۹)
تیر ۱۳۹۷ (۱۳)
آذر ۱۳۹۶ (۱۲)
مهر ۱۳۹۶ (۱۸)
تیر ۱۳۹۶ (۱۹)
دی ۱۳۹۵ (۱۲)
آذر ۱۳۹۵ (۱۶)
مهر ۱۳۹۵ (۲۴)
تیر ۱۳۹۵ (۲۵)
دی ۱۳۹۴ (۳۹)
آذر ۱۳۹۴ (۲۴)
مهر ۱۳۹۴ (۳۰)
تیر ۱۳۹۴ (۵۴)
دی ۱۳۹۲ (۱۳)
آذر ۱۳۹۲ (۱۶)