عقاید یک رامین

فردا گودبای پارتیشه

سالار داره میره آمریکا . 

فرید رفته پرتغال . فرشاد و سینا رفتن ترکیه . فرید و آیدین رفتن آمریکا ...

چرا همه رفتنه بودناشونو میزارن واسه پاییز ؟ چرا پاییز هیشکی برنمیگرده ؟؟

يكشنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ۱۲:۲۰ ق.ظ

 ۱۷ تا نظر تا الان نوشتن

چون میخوان حق مطلب تزخرف پاییز ادا شه :|
تزخرف : میزان مزخرف بودن بر وزت تفعل ، هر چند مزخرف فعل نیست ، سه حرفی هم نیس :|
احسنت . تزخرف . 
کاملا ادا شد
برگرده بگه چی...؟
بگه
" من آمده ام وای وای من آمده ام ... " 
:))
خیلی شیک رفقات اقصی نقاط گیتی پخش شدن! خودت هم بیا پیش من هوایی تازه کن، والا D:
اقصی نقاط گیتی رو خوب اومدی . من هم ب نشانه اعتراض میام تهران :))
سفر بی خطر.
آمین :)
رفتن.. همیشه رفتن‌..
همیشه
:(
کاریش نمیکرد ...
این جمله ی آخرتون رادیو چهرازی رو آورد جلو چشمم...

:: چه بده که همه رفقاتون دارن میرن...آخه چرا :(
هیممممم

شما هم ب این مرحله از زندگی میرسین ک از دوستان و اشناهاتون جدا میشین . حالا شاید شما جدا بشین شایدم اونا . فرقی نداره . هرکسی آینده و سرنوشتی داره . باید رفت باید تلاش کرد . نباید جلوشو گرفت . فقط باید تحمل کرد 
چ دورم میرن:)))
خیلی دور
خوش بگذره :)
ولی انصافا خیلی دلگیره ... یعنی ربطی به پاییز داره ؟؟ شاید چون پاییز خودش به حد کافی تنهایی رو به رخ آدم میکشه و تو فصلش رفتنی رو هم تو خودش جا بده سخت تر به نظر میرسه ...
عوض امریکا رفتنی اونجا آشنا دارین :)
داره . ربط داره . شاید 

والا اگه برم فقط به اون شهر اشنا دارم . بقیه شهرا آشنا ندارم :)))) 
البته کی خواست حالا بره آمریکا ؟؟
باید تحمل کرد...خیلی سخته...خیلی...من همیشه از این جداشدن های دوست نداشتنی ترسیدم...

:(
خیلی سخته ... :(
چقد بی ذوقانه(عجب کلمه باکلاسی) میگین کی خواست بره امریکا :))
خب برید بگردید خوش بگذرونید اصن بگید براتون دعوت نامه بفرستن ......
:)) 
سر کوچه نیست ک برم برگردم . دوره . سربازی ندارم . پول میخاد و هزاران جوایز نقدی دیگر 
چه رفقای اینترنشنالی داری :)
همه شون دارن میرن . دارن دور میشن . امیدوارم یادم نره هیچکدومشونو 
الهی دلم کباب شد .. 
مهم خوب بودن حال دله :)
:))
بله :)
چرا همه رفت و بودناشونو می ذارن واسه پاییز؟
چرا ان قدر دور؟ چرا اون طرف اقیانوس؟
چرا این پست ؟
اومدم پست آخرت رو بخونم، چشمم خورد به تگ های ستون بغل. به داستان رفتن ها.
دیدی بعضی وقتا یه چیزایی با موقعیتت جور می شه؟
حالا موقعیت من که نه.. ولی خب هرچی هست داستان همین رفتن هاست و پاییزی که هیچ کس برنمی گرده.
هیممم 
از وقتی گفتین از این تگ خوش‌تون نمیاد سعی کردم کمتر بنویسم ولی اصل موضوع همچنان پابرجاست . اینکه تک‌تک دوستام دارن میرن ...
آره ازش بدم میاد. از وقتی که دوستای خودم هم دارن میرن بیشتر.
ولی خب درد رو اگه بنویسی حالت بهتر می شه. اگه بخونی هم. بهتر از حرف زدن حتی.

امیدوارم تو خیلی سختت نباشه وقتی که می رن.
برای همه‌شون خوشحال میشم . اینکه دارن به سمت موفقیت حرکت می‌کنند خیلی خوبه 
ولی با همه این حرفا با دور شدن بعضی‌هاشون به این سادگیا نمیشه کنار اومد
همیشه تو این مواقع شعر حافظ یادم میفته

از جان طمع بریدن، آسان بود ولیکن
از دوستان جانی ، مشکل توان بریدن
کاش یه جوری بود که لازم نبود برن. کاش بعدا یه جوری باشه که لازم نباشه هیچ کس بره.
کاش ...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
بایگانی
مهر ۱۳۹۸ (۱۹)
دی ۱۳۹۷ (۱۹)
تیر ۱۳۹۷ (۱۳)
آذر ۱۳۹۶ (۱۲)
مهر ۱۳۹۶ (۱۸)
تیر ۱۳۹۶ (۱۹)
دی ۱۳۹۵ (۱۲)
آذر ۱۳۹۵ (۱۶)
مهر ۱۳۹۵ (۲۴)
تیر ۱۳۹۵ (۲۵)
دی ۱۳۹۴ (۳۹)
آذر ۱۳۹۴ (۲۴)
مهر ۱۳۹۴ (۳۰)
تیر ۱۳۹۴ (۵۴)
دی ۱۳۹۲ (۱۳)
آذر ۱۳۹۲ (۱۶)