عقاید یک رامین

وضعیت کاملا بغرنج

با A هماهنگ میشم ک B رو غافلگیر کنیم . یه گروهی هم هست ب اسم C ک به همراه A میخان B رو یه روز دیگه غافلگیر کنن . با B داشتیم واسه تولد A ک چن هفته بعده برنامه ریزی می کردیم ک A و من ، B رو غافلگیر کردیم . بعد ک A رفت به B میگم "خیلی سخت بود وقتی داشتم با تو کارای تولد A رو انجام میدادیم در حالی که با خود A هماهنگ شده بودم تا تورو غافلگیر کنم . دیگه داشتم قاطی میکردم به کی باید چی بگم" میخنده و میگه "واقعا خسته نباشی" و من تو دلم گفتم" کجای کاری هنوز C هم میخان غافلگیرت کنن

امروز هم ک B ، C رو غافلگیر کردن ب B میگم "اون روز ک داشتیم در مورد غافلگیر شدنت حرف میزدیم داشتم میترکیدم ک بگم هنوز یکیش هم تو راهه . حس جاسوس چن جانبه رو داشتم . ولی قول میدم ک دیگه قرار نیست سورپرایزت کنن . حداقل من در جریان نیستم " این سری فقط خندید . چیزی نگفت . همین الان D ازمن و C خواست ک هرکس واسه B یه نامه بنویسه ک غافل گیرش کنیم ...

دوشنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۵، ۱۲:۰۱ ق.ظ

 ۱۰ تا نظر تا الان نوشتن

میگم این B چه خوشبحالشه همه غافلگیرش کردن که
ولی دیگه داشت حالش بهم میخورد
خوشبحال B چه دوستایی داره، کاش منم یه دوست داشتم حداقل .
ولی خودش زیاد خوشش نمی اومد
خوش به حال B
:)
بنده خدا اینهمه هیجان رو میتونه هضم کنه؟ :دی
نه والا
:))) 
حالا نه a to z ولی یه a ام منو غافلگیر کنه
ایشالا پیدا میشه و غافلگیرتون میکنه
کاملا دارم رگ به رگ شدن مغزم رو احساس میکنم:))
:))))
°_°فشارم افتاد...اینجا چی به چیه؟!!!A...B...C...
اصن یه وضی
کی قراره شما رو غافلگیر کنه ؟؟
اعتراف میکنم دو بار خوندم تا دقیق بدونم چی به چیه :))
چقد پیچیده این شماها ..
من زیاد غافلگیر شدنو دوست ندارم . مغزم هنگ میکنه :))
اصن یه وضی بودهااا
عجب شخصیت محبوبی!!
خیلی محبوب :) 
نمی شه بیاین ماها رو غافل گیر کنین؟  ثواب داره بخدا :))
حس کردم مدرسه ای هستید.درسته؟ 
مسافرت بودم . امروز صب رسیدم . شرمنده . 
الان میام . 
:))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
بایگانی
مهر ۱۳۹۸ (۱۹)
دی ۱۳۹۷ (۱۹)
تیر ۱۳۹۷ (۱۳)
آذر ۱۳۹۶ (۱۲)
مهر ۱۳۹۶ (۱۸)
تیر ۱۳۹۶ (۱۹)
دی ۱۳۹۵ (۱۲)
آذر ۱۳۹۵ (۱۶)
مهر ۱۳۹۵ (۲۴)
تیر ۱۳۹۵ (۲۵)
دی ۱۳۹۴ (۳۹)
آذر ۱۳۹۴ (۲۴)
مهر ۱۳۹۴ (۳۰)
تیر ۱۳۹۴ (۵۴)
دی ۱۳۹۲ (۱۳)
آذر ۱۳۹۲ (۱۶)