عقاید یک رامین
درباره من
ای خودمها
خوبها
دنبال کنید
نخوانده ای
هی مگو که قارقار می کند
تو زبان زاغ را نخوانده ای
عاشق است و یاریار می کند
محمدشریف سعیدی
۱۰
۰
جمعه, ۳ دی ۱۳۹۵، ۰۸:۴۵ ب.ظ
شعر
۱۲
تا نظر تا الان نوشتن
ف.ع
۱۳۹۵/۱۰/۰۳ - ۲۱:۰۰
چرا یه جور غریبانه و غمناکی شده اینجا :( انگار که سعی داره سکوتو به تقریر و تصویر بکشه...
قشنگ بود شعر...
از کوزه همان برون تراود ک در اوست ...
هلما ...
۱۳۹۵/۱۰/۰۳ - ۲۱:۱۴
جالبه :)
یاد یکی از پستای چند وقت پیشتون افتادم .. البته مرتبط هم نیست ..
حس جالبی داره شعرش
هلما ...
۱۳۹۵/۱۰/۰۳ - ۲۱:۲۰
Rgon299.blog.ir/post/495 این پست.
اتفاقا ب نظر من مرتبطه
ف.ع
۱۳۹۵/۱۰/۰۳ - ۲۱:۲۶
پس امیدوارم محتویات کوزه عوض شه... بهتر شه... :(
من هم امیدوارم
فاطمه ...
۱۳۹۵/۱۰/۰۳ - ۲۲:۲۷
هرچند که هدر قبلی را دوست داشتم اما به سلیقۀ جناب نویسنده احترام می گذارم نقطه
خدایی آدم احساس غریبی می کنه میاد
فرق رامین با آرمین چیه؟ همینجوری پرسیدم :دی
ممنون . راستش این عکسه هم خودمم .
بقول معروف از کوزه همان برون تراود ک در اوست .
دو حرف اولش
هلما ...
۱۳۹۵/۱۰/۰۳ - ۲۳:۰۹
بنظر منم مرتبطه ولی نه مستقیم ، برا همین گفتم بی ارتباط :)
درسته
فاطمه ...
۱۳۹۵/۱۰/۰۴ - ۰۱:۳۲
کامنت من کوش؟ :|
ببخشید دیر شد تاییدش
פـریـر ...
۱۳۹۵/۱۰/۰۴ - ۱۱:۵۵
حال دلتون چطوره آقا رامین؟
راستش افتضاح
خانم آلفا
۱۳۹۵/۱۰/۰۴ - ۱۳:۳۲
قالب نو مبارک :)
ممنون . ولی قالب نو نیس . عکس هدر عوض شده
قلم بانو
۱۳۹۵/۱۰/۰۴ - ۱۵:۳۸
هدرو دیدم ی لحظه ترسیدم
خیلی غمگینه
نترسین . منم . خودمم ولی غمگین
خانم آلفا
۱۳۹۵/۱۰/۰۴ - ۱۹:۱۲
عه؟ با گوشی اومدم ایندفه گفتم قالب عوض شده :-" هدر نو مبارک:)
ممنون :)
فاطمه ...
۱۳۹۵/۱۰/۰۴ - ۲۰:۳۰
یعنی عکس خودتونه؟ :| چقدر جالب :|
یا عکاسش شمایید؟
هم عکاس منم هم سوژه . ب نوعی سلفیست
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در
بیان
ثبت نام
کرده اید می توانید ابتدا
وارد شوید
.
نام *
پست الکترونيک
سایت یا وبلاگ
پیام *
کد امنیتی *
ارقام فارسی و انگلیسی پذیرفته میشوند
نظر بصورت خصوصی ارسال شود
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک میباشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.
پست الکترونیک برای عموم قابل مشاهده باشد
اخطار!
محبوبترین پستها
قابِ دلخواهِ خانه من
نقش مهم من تو خانواده
نباید اظهار نظر کنم.
فرق من با اون
آره، تو اینستا هم میشه
چرا واقعا؟
چقدر راست گفته
روسری سبز
نه نوشته، نه سروده
حتی تبریکم نتونستم بگم
کلمات کلیدی
لینک
عکس
موخر
روزانه
شعر
ذهنیات
عقاید
خاطره
شبانههای بیداری
سربازی
عکاسی
ای خودم
بشنوید
مقدم
آموزش
دیالوگ
نقل قول
قبل و بعد
علی
بچههای دفتر
گنگ
من و مامان
آمار
داستان رفتن ها
ورد
word
مصطفی
تلخ
متوسط
امیرحسین
بایگانی
بهمن ۱۴۰۳
(۱)
دی ۱۴۰۳
(۴)
آذر ۱۴۰۳
(۱)
آبان ۱۴۰۳
(۱)
مهر ۱۴۰۳
(۲)
شهریور ۱۴۰۳
(۳)
مرداد ۱۴۰۳
(۴)
تیر ۱۴۰۳
(۲)
خرداد ۱۴۰۳
(۵)
فروردين ۱۴۰۳
(۴)
اسفند ۱۴۰۲
(۷)
بهمن ۱۴۰۲
(۱)
دی ۱۴۰۲
(۱)
آذر ۱۴۰۲
(۲)
آبان ۱۴۰۲
(۱)
مهر ۱۴۰۲
(۶)
شهریور ۱۴۰۲
(۲۰)
مرداد ۱۴۰۲
(۷)
تیر ۱۴۰۲
(۱)
خرداد ۱۴۰۲
(۲)
ارديبهشت ۱۴۰۲
(۸)
فروردين ۱۴۰۲
(۸)
تیر ۱۴۰۱
(۱)
خرداد ۱۴۰۱
(۳)
ارديبهشت ۱۴۰۱
(۳)
فروردين ۱۴۰۱
(۷)
اسفند ۱۴۰۰
(۵)
بهمن ۱۴۰۰
(۴)
دی ۱۴۰۰
(۳)
شهریور ۱۴۰۰
(۵)
مرداد ۱۴۰۰
(۵)
تیر ۱۴۰۰
(۳)
خرداد ۱۴۰۰
(۹)
ارديبهشت ۱۴۰۰
(۵)
فروردين ۱۴۰۰
(۵)
اسفند ۱۳۹۹
(۳)
بهمن ۱۳۹۹
(۳)
دی ۱۳۹۹
(۳)
آذر ۱۳۹۹
(۴)
آبان ۱۳۹۹
(۳)
مهر ۱۳۹۹
(۷)
شهریور ۱۳۹۹
(۵)
مرداد ۱۳۹۹
(۹)
تیر ۱۳۹۹
(۸)
خرداد ۱۳۹۹
(۱۲)
ارديبهشت ۱۳۹۹
(۱۶)
فروردين ۱۳۹۹
(۳۳)
اسفند ۱۳۹۸
(۲)
مهر ۱۳۹۸
(۱۹)
شهریور ۱۳۹۸
(۹)
مرداد ۱۳۹۸
(۷)
تیر ۱۳۹۸
(۱)
خرداد ۱۳۹۸
(۵)
ارديبهشت ۱۳۹۸
(۱)
فروردين ۱۳۹۸
(۱۰)
اسفند ۱۳۹۷
(۱۴)
بهمن ۱۳۹۷
(۱۴)
دی ۱۳۹۷
(۱۹)
آذر ۱۳۹۷
(۱)
آبان ۱۳۹۷
(۵)
مهر ۱۳۹۷
(۹)
شهریور ۱۳۹۷
(۹)
مرداد ۱۳۹۷
(۱۱)
تیر ۱۳۹۷
(۱۳)
خرداد ۱۳۹۷
(۹)
ارديبهشت ۱۳۹۷
(۱۳)
فروردين ۱۳۹۷
(۱۱)
اسفند ۱۳۹۶
(۳)
بهمن ۱۳۹۶
(۴)
دی ۱۳۹۶
(۹)
آذر ۱۳۹۶
(۱۲)
آبان ۱۳۹۶
(۱۱)
مهر ۱۳۹۶
(۱۸)
شهریور ۱۳۹۶
(۱۶)
مرداد ۱۳۹۶
(۱۹)
تیر ۱۳۹۶
(۱۹)
خرداد ۱۳۹۶
(۳۱)
ارديبهشت ۱۳۹۶
(۳۱)
فروردين ۱۳۹۶
(۳۰)
اسفند ۱۳۹۵
(۱۰)
بهمن ۱۳۹۵
(۱۴)
دی ۱۳۹۵
(۱۲)
آذر ۱۳۹۵
(۱۶)
آبان ۱۳۹۵
(۱۵)
مهر ۱۳۹۵
(۲۴)
شهریور ۱۳۹۵
(۳۸)
مرداد ۱۳۹۵
(۲۹)
تیر ۱۳۹۵
(۲۵)
اسفند ۱۳۹۴
(۳۴)
بهمن ۱۳۹۴
(۲۵)
دی ۱۳۹۴
(۳۹)
آذر ۱۳۹۴
(۲۴)
آبان ۱۳۹۴
(۲۴)
مهر ۱۳۹۴
(۳۰)
شهریور ۱۳۹۴
(۲۹)
مرداد ۱۳۹۴
(۴۰)
تیر ۱۳۹۴
(۵۴)
خرداد ۱۳۹۴
(۳۲)
آذر ۱۳۹۳
(۱)
مهر ۱۳۹۳
(۳)
خرداد ۱۳۹۳
(۲)
ارديبهشت ۱۳۹۳
(۲)
فروردين ۱۳۹۳
(۷)
اسفند ۱۳۹۲
(۶)
بهمن ۱۳۹۲
(۱۱)
دی ۱۳۹۲
(۱۳)
آذر ۱۳۹۲
(۱۶)
قشنگ بود شعر...
یاد یکی از پستای چند وقت پیشتون افتادم .. البته مرتبط هم نیست ..
خدایی آدم احساس غریبی می کنه میاد
فرق رامین با آرمین چیه؟ همینجوری پرسیدم :دی
خیلی غمگینه
یا عکاسش شمایید؟