عقاید یک رامین

داستان تمام نشدنی رفتن ها

اشکان رفته سان فرانسیسکو

گشتا اپلای آمریکاش جور شده

علی و امیرحسین و سینا هم دارن تلاش میکنن

جمعه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۵، ۰۵:۱۶ ب.ظ

 ۳ تا نظر تا الان نوشتن

و حس میکنم شما هم هیچ وقت نمیخایین برین ........
گشتا همون که اسمش خیلی برام جذاب بود :)
نمی دونم چی باید بگم 
بله همونه :)
این رفتن ها خیلی متفاوتند
آدم نمیدونه ناراحت دوری و دلتنگی و تنهایی خودش باشه
یا خوشحال واسه طرف روبرو
ناراحتی به خوشحالی همیشه غلبه میکنه.

شما خوبین؟
مال خیلی رو تحمل کردم
ولی تحمل دوری علی و امیرحسین سخته . خیلی


نه . ولی مهم نیس . نزدیک عید این طوری میشم
ای بابا :/
رامین بمون پیشمون، دلمون برات تنگ می‌شه خب :(
من ک نمیرم 
بقیه میرن
دوستام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
بایگانی
مهر ۱۳۹۸ (۱۹)
دی ۱۳۹۷ (۱۹)
تیر ۱۳۹۷ (۱۳)
آذر ۱۳۹۶ (۱۲)
مهر ۱۳۹۶ (۱۸)
تیر ۱۳۹۶ (۱۹)
دی ۱۳۹۵ (۱۲)
آذر ۱۳۹۵ (۱۶)
مهر ۱۳۹۵ (۲۴)
تیر ۱۳۹۵ (۲۵)
دی ۱۳۹۴ (۳۹)
آذر ۱۳۹۴ (۲۴)
مهر ۱۳۹۴ (۳۰)
تیر ۱۳۹۴ (۵۴)
دی ۱۳۹۲ (۱۳)
آذر ۱۳۹۲ (۱۶)