عقاید یک رامین

راننده کلی خندید

صندلی پشت نشسته بودم . 3 تایی مون هم خسته بودیم . خسته نهار اون روز . دلیل خستگی هم بخاطر این بود ک واسه یه نهار معمولی، گروه 30 نفری تو تلگرام باز کرده بودن و از یه ماه پیش داشتن هماهنگ میکردن . هر روز بحث بود تو گروه . 

گفت "خدا رو شکر . کار سخت امروزم انجام دادیم . "

گفتم "پس قورباغه امروزو قورت دادی ."

خیلی با هیجان گفت "آره . خوندی اون کتابو ؟"

نمی خواستم ضایع اش کنم ولی نشد . گفتم نه

شنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۸:۰۰ ب.ظ

 ۵ تا نظر تا الان نوشتن

منم کتابشو نخوندم :))
الان در حال انتظار برای ضایع شدن مثل دوست عزیز صندلی پشت اتوبوس نشین :)
:)
چرا ساعت 8 همش؟
چه ویژگی ای میتونه داشته باشه این ساعت؟


ویژگی خاصی نداره . همین طوری انتخاب کردم . البته همین طوری که نه . ساعتی رو انتخاب کردم ک بیشترین بازدید رو داشته باشه
یک حالی میده :))
:))
چرا آخه
چرا :))
چیکار کنم خب؟ :))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
بایگانی
مهر ۱۳۹۸ (۱۹)
دی ۱۳۹۷ (۱۹)
تیر ۱۳۹۷ (۱۳)
آذر ۱۳۹۶ (۱۲)
مهر ۱۳۹۶ (۱۸)
تیر ۱۳۹۶ (۱۹)
دی ۱۳۹۵ (۱۲)
آذر ۱۳۹۵ (۱۶)
مهر ۱۳۹۵ (۲۴)
تیر ۱۳۹۵ (۲۵)
دی ۱۳۹۴ (۳۹)
آذر ۱۳۹۴ (۲۴)
مهر ۱۳۹۴ (۳۰)
تیر ۱۳۹۴ (۵۴)
دی ۱۳۹۲ (۱۳)
آذر ۱۳۹۲ (۱۶)