امتحانامون همین امروز صبح تموم شد. احساس رهایی و آزادی میکنم:)

از تو لپتاپ مامانم . خیلی وقته:D گفتم ی سلامی بکنم:)

شما نمیگین حالتون چطوره؟

حالتون خوب باشه:) الان زندگی من به معنای واقعی کلمه رو هواست ولی ببینین چقدر حالم

خوبه:|:| :((  :))))

مامانم خوبه. تا یکشنبه پیشم بود. خونواده.... یه چیزی بگم؟ یه هفته است داداشم مجبورم میکنه هرکاری میگه انجام بدم. هر وقت میخواد واسش چایی ببرم . لباساشو اطو کنم. حتی مجبورم باهاش ماشین بشورم. فقط به خاطر اینکه کارم پیشش گیره. نمیدونین چه وضعی دارم. حسابی قابل ترحم شدم این روزا:| :( 

آزیتا بهتون سلام میرسونه:)

قبلا هم گفتم. من از بدبختی هام واسه شما تعریف نمیکنم:D  

همین که رسیدیم به مقصد مورد نظر میخوام محکم بزنمش. از پیش نقشه ی انتقام و کشیدم:))

آخ نمیدونین. صبح امتحانم بود. انقدر شارژ شده بودم که نمی دونستم باید چ طوری انرژی مو تخلیه کنم. هی بپر بپر میکردم. یعنی اون هفته خیلی معرکه بود برام. هر چند هر وقت به هرکی این موضوع رو می گفتم ی جوری نگام می کرد ک یعنی اصلا چیزی نیست ک ب خاطرش این همه خوشحال شی:| ولی عالییییییی بود. شما دوستشون داشتین؟ بگین که از خودتی و رفیق خیلی خوشتون اومده:D بگین ک خانه بدوش آهنگ قشنگی:D بگین  ک گربه و ماهی و خیلی دوست داشتین:D

گفتم ک خودتون گفتین از درد و دل شنیدن خوشتون نمیاد:)

بله حسابی خوشحال شدم:)

راستیییییییییییییییی شما رفتین شمال. گفته بودین تا حالا جنگل نرفته بودین.خوش گذشت؟ دیدین چقدر همه چی سبز بود. ی چیزی بگم بر بخوره بهتون؟ فکر کنین اگ پاییز می رفتین همینقدر قشنگ بود؟همه برگا زرد بود بیشتر دلتون میگرفت:D

در هر صورت,امیدوارم همه چی همیشه براتون به بهترین شکل ممکن پیش بره:)