عقاید یک رامین

عادت یا حافظه ؟ مسئله این است

میدونستین "عادت" چیزی متفاوت با "حافظه" ست ؟ ینی وقتی ب چیزی عادت میکنین تو حافظه تون ثبت نمیشه . این داستانو چن ماه پیش شنیدم و متاسفانه منبعش یادم نمیاد :


شخصی تصادف شدیدی میکنه و حافظه کوتاه مدتش کاملا نابود میشه . طوری ک مثلا وقتی از آشپزخونه میومده بیرون می پرسیدن "از کجا اومدی ؟" یادش نمیومده ک الان آشپزخونه بوده . ینی حافظه کوتاه مدت نداشته کلا. خانمش هر روز عصر ایشونو میبرده پیاده روی . یه روز خانمش کار داشته و اتفاقی در خونه هم قفل نبوده . مرد خودش ب تنهایی پاشده رفته پیاده روی . دقیقه همون زمان همیشگی . همون مسیر همیشگی . وقتی ک رسیده خونه همه نگران ازش پرسیده بودن کجا بودده و اون همچنان یادش نمی اومده ک کجا بوده . از روی عادت رفته بوده پیاده روی . این اتفاق باعث شد تا محققا به این قضیه پی ببرن . 

حالا با این حساب ، ب نظر شما باید ب چ چیزایی عادت کرد و چ چیزایی رو حفظ ؟

جمعه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۶، ۰۸:۰۰ ب.ظ

 ۱۱ تا نظر تا الان نوشتن

سوال اخرش!
سوال آخرش چی ؟ 
من این موضوع رو وقتی فهمیدم که یه بار بعد دو روز خواستم تبلتو روشن کنم ولی رمزش یادم نمی اومد(الگو بود) هرچی فکر کردم یادم نیومد. بعد انگشتمو که رو تبلت گذاشتم خود به خود کشیدم الگوشو :دی البته خودم تا 5 دقیقه در حیرت و شگفتی بودم :/

:: سوال آخر... هیچ جوابی الان به ذهنم نمیرسه... هییییمممم...
اره . جالبه . منم همچین تجربه ای داشتم اما با روبیک . من قبلنا خیلی روبیک کار میکردم . ینی 24 ساعته دستم بود . بعد دیگه چن سال دست نزدم بهش . یه بار خونه فامیلامون روبیک دیدم . گفتم به یاد ایام گذشته درستش کنم . وسط کار بودم ک دیدم یادم نیست :| هر کاری کردم یادم نیفتاد . بعد چشمامو بستم . اجازه دادم فقط دستام تصمیم بگیرن . چن تا حرکت زدم چشامو باز کردم دیدم اونجایی ک گیر کرده بودمو رد کردم :)) انقده هیجان انگیز شده بودم :))) 
در حال حاضر زندگیم نظم خاصی نداره که بدونم دقیقا به چی عادت دارم.که اگه فراموشی گرفتم، چه کاری رو کماکان از روی عادت انجام میدم!
به هرحال جالب بود.
خب اره . آدم نمی دونه دقیقا چی رو حفظ کرده ب چی عادت کرده :)
عجب تجربۀ باحالی! واسه شما هیجانش از تبلت من بیشتر بود :)))
:)) گفتین یادم افتاد :) مرسی ک گفتین 
من رو سیستمم یه رمز داشتم 6 رقمی. نزدیک 6 ماه بود عوضش هم نکرده بودم. هر وقت کار داشتم سریع میزدم بره تو سیستم. یه روز هر چی زدم باز نشد :| اصلا یادم نمیومد چی بود.. دیگ میخواستم ویندوز عوض کنم گفتم یه روز دیگه صبر کنم شاید یادم اومد, صبحش که رفتم زدم لوگین شد :))
خیلی ذوق کردم:))
بهش میگن حافظه عضلانی. تو ساز زدن خیلی باهاش درگیریم:)
انقده حال میده این جور لحظه هااااااا

بله . ب شدت ب درد موزیسین هایی مث شما میخوره :)
هدرتون رو تغییر دادین؟؟
یعنی واقعنی میشه طبقه بندی کنیم که چی رو حفظ کنیم و به چی عادت؟؟ :)
چند روز پیش میرفتم کلاس تلگرام رو که باز کردم دیدم کلاس کنسل شده، مامان گفت: آماده ای برو کفش ملی برام کفش بخر، فقط یادم میاد یهو دیدم جلو آموزشگاه تو پرواز ام. برگشتم کفش رو خریدم به هیچ کس هم نگفتم گیج بازیم رو. مامان خواب بود، بقیه هم فکر کردن کلاسم زود تموم شده. :))
سوالتون هم جالبه باید فک کنم یکم..
بلی :)
شاید نشه
:)) اولار :))
من سر نماز خیلی گیر می‌کنم. از حفظ می‌خونم حواسم پرت میشه فکرم میره جای دیگه.. بعد خودمو دعوا می‌کنم ا.. حواستو جمع کن. تا بهش فکر می کنم که الان چی باید بگم یادم نمیاد :/ خیلی مسخره س.

اون سوال آخر چقدر سخت بود.
اره . خیلیا نمازو عادت کردن و این اصلا خوب نیست

برا منم سخته :)
سلام
یعنی مسیر تو حافظه بلند مدتش ثبت شده بوده ، دقیقأ همون جایی که خاطرات ثبت می شه
سلام . 
نه . ینی . مسیر جایی دیگه ثبت شده . نه حافظه بلند مدت نه کوتاه مدت . یه جای دیگه 
سلام وتبریک
وبلاگ خوب،مفیدی دارید.
مطالب ومحیطش هم خوب هستند.

راستی خوشحال میشم دنبالم کنید.
سلام
والا شاید خوب باشه ولی اصلا مفید نیس برا بقیه 
مساحتش چطور ؟ اونم خوبه ؟

من ولی خوشحال نمیشم دنبالم کنید
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
بایگانی
مهر ۱۳۹۸ (۱۹)
دی ۱۳۹۷ (۱۹)
تیر ۱۳۹۷ (۱۳)
آذر ۱۳۹۶ (۱۲)
مهر ۱۳۹۶ (۱۸)
تیر ۱۳۹۶ (۱۹)
دی ۱۳۹۵ (۱۲)
آذر ۱۳۹۵ (۱۶)
مهر ۱۳۹۵ (۲۴)
تیر ۱۳۹۵ (۲۵)
دی ۱۳۹۴ (۳۹)
آذر ۱۳۹۴ (۲۴)
مهر ۱۳۹۴ (۳۰)
تیر ۱۳۹۴ (۵۴)
دی ۱۳۹۲ (۱۳)
آذر ۱۳۹۲ (۱۶)