بعد مدتها دور هم جمع شدهبودیم. چند ساعت رو باهم گذروندیم. وقتی داشتیم با امیرحسین، علی رو میرسوندیم خونه، یکی از بچههای دانشگاهو تو کوچه دیدیم. چند دیقه حرف زد و رفت. بعد رفتنش :
من: خدایا این بشر چقدر نچسبه. فکر کنم تا الان سه چهار بار تو اینستا ریکوئست داده و من کنسل زدم.
امیرحسین : منو هم فالو کرده بود من قبول نکردم.
علی در حالیکه داشت میخندید : منم اکسپتش نکردم.
آقا میلاد؟!
قبول دارم یسریا به معنای واقعی کلمه نچسب ن اما نمیدونم نباید اینجوری باشه خب:)))
B-)
«عقاید یک رامین» ربطی به علاقه به هاینریش بل و «عقاید یک دلقک» داره ، یا اتفاقیه و توهم من ؟!