دوستان عزیزان اگر در فکر راه انداختن استارتآپی هستین، یا یه کسب و کار جدید شروع کردین، تمنا میکنم برای انتخاب اسم وقت بیشتری صرف کنین. یه کم خلاقیت به خرج بدین.
- اگر حوزه کاریتون قراره توش رگههایی از مدیای تصویری باشه، اون "گرام" رو نچسبونین به ته یه کلمه جدید. مثل فلانگرام
- اگر قراره فعالیتتون بر پایه اطلاعات جامع در مورد یه موضوع خاص باشه، دلیل نمیشه "ویکی" رو استفاده کنین. مثل ویکیفلان
- اگر سایت فروشگاهی وسایل الکترونیکی میخواین بزنین، چرا به وجود "دیجی" اینقدر تاکید دارین؟ دیجیفلان
حیف اون پروژهها نیست این اسمای لوث روشون باشه :/
از حماسه های بنده بود پای اون پسته که با هلما حرف میزدیم نه؟:)
+رفته بودم کامنتای پست رو نگاه میکردم بعد چه قدر افسوس خوردم دیدار وبلاگی بعدیمون احتمالا سربازی! چند ماه خدمتی حالا داداش؟:-D
همون در پناه حق و اینا:-D
۲:فانتزی میچینم که دیدار وبلاگی بعدی، عوض کافه و نمایشگاه کتاب و اینا، یه زیرانداز حصیری پهن کردیم و همه هستن. بعد من با یه سبد گنده از گوشه سمت راست و بالای کادر وارد چمنا میشم. تو سبد وسایل الویه و سبزی خوردن هست.
پرهام و علیرضا رو میشونیم کنج حصیر و سبزی رو میذاریم وسط (یا حتی به قول پرپر وست) پسرا. اونوقت همه با لذت به سبزی پاک کردن این دو دوشیزه چارقد گل گلی با ابروهای پیوسته خیره میشیم و تموم حرصمون از پرایوسی قوی شون فروکش میکنه.
خیارشورهارو یاسی و شیرین خرد میکنن.
رسول و سعید و رامین سیب زمینی و تخم مرغ پوست میکنن و رنده میکنن.
بنده بغل یاسی اینا و رو به روی رسول اینا نشستم و کالباس خرد میکنم.
به فانتزی هام میخندم و سعی میکنم خوابم ببره.
این یه قسمت از پست یکی مونده به اخرم بود:) خلاصه که بگردمتون سربازان فداکار اسلامم! شماها نباشید کی سبزی پاک کنه؟ کی تخم مرغ پوست بکنه؟
بعد! من همش دودل بودم بذارمتون کنار رسول اینا یا خواهش کنم برید تو چمنا هی بپرید بالا ببینیم عکسه واقعیه یا فتوشاپ:-D
بنا رو گذاشتیم به اینکه هر کی نیاد به قتل میرسه:-D
گفتم به همه! مرخصی ها و اینارو ذخیره کنید!
شما هم ترجیحا اموزشی ات رو نذار برا ما:-D با یه فرمونی برو که بعد تقسیم باشه مرخصی راحت بدن
۲)نهههههههه! مااااامان من بره نون باگت بخره؟ چیکاره خار مادر مردم داری برادر؟ نون خریدم تو اون سبده بغل دوغ هاست
علی و ممد دارن در میارنشون.
۳) هه! اصلا مسابقه پرش میذاریم ببینم کدومتون جرعت دارین از من بلندتر بپرید:-D
۴) اقااااا اصلا بچه اونور مرز باشید! از یک ساااال و خورده ای جلوتر خبر دادیم دیگه! یکککک سال برنامه ریزی کنید! بابا مارو اندازه یک روز قابل بدونید که!
حسیر مسیر و فرمون و مرمونم من حالیم نمیشه! اصا من حرف حالیم نمیشه! ۹۸/۸/۸ هرررر کی بود که بود نبود دیگه پخ پخ:| خونش پای خودش
وای راسی! یه شب تو گروه به پرهام بگو از خاطرات سربازیش بگه:-D
تو گرووووها! کسی پی وی کسی نمیره:-D [میخندد]
من میرم دیدار وبلاگی هر بار صاف میشم:|
یه بار که یه توک پا رفتم یکی از بچا رو ببینم مامانمم اومد:|
نمایشگاهم که هر پنج دقیقه مامان زنگ میزد کجایی؟ میگفتم با سارا و یاسی عم. بعد چون سارا و یاسی رو دوسدارن میگفتن خب باشه. ال کن بل کن جیمبل کن شوکولاتم از دست غریبه نگیر عمویی:|
بد وضعی خلاصه بد وضعی:|
۱) نه باااابا:-D کی بخنده!؟ علیرضا که تمرکزش رو پی وی من بود
چند نفری داشتن در مورد مارک دخانیت بحث میکردن
بقیه در مورد مترادف های حمام در زبان فارسی
رامین فیک هم طفلک با در دیوار حرف میزد و با صخره خانم که انلاین تشریف نمیفرمایند:-D
پرهامم که مادر به فداش! اووووف!
۲)ما از اونجایی که سامان نمیذاره نوشابه بخوریم هممممه چیو با دوغ میخوریم:-D ولی الویه با دوغ که طبیعیه!؟ نیست؟!
۳)بشین عاااااامو بشین تخم مرغ هارو بده دست رسول رنده کنه با من بحثثثثثث نکنا! شما خود به خود کمتر از من میپرید! اصلا در برابر جلال و جبروت صخی نمیتونید از زمین کنده شید حتی:-D
فقط اقا رامین جسارتا قدتون چنده؟ ایشالا از ۱۸۹ بالاتر نیستین که؟
۴)همون تاریخ همه تبریز خونه سعید اینا:-D
[در دلش میگوید:ببینم کی دلش میاد بدون من بره دیدار وبلاگی ]
کی استیکر فرستاده؟ دستش خورده:-D بگید بچا از طرف من دیلیت کنن استیکر هارو
شما استثنا به جای دوغ اب معدنی بزن:-D نووووشابه نه نه نه نه :-D
رامین میزنمتااااااا:-D صندلی را بر سر رامین میکوبد:-D خب محض اطلاع ما سعیدمون ضمن اینکه اسپانیایی بلده قدش هم ۱۸۹ هست بچم:) جلال و جبروت بچه ها هم که جلال و جبروت صخی هست! الان شما هم اگر بیش از ۱۸۹بودی جلال جبروت بنده بود:-D
هاااا همون خوبه که نمیشه! چه معنی داره بدون من!
+هلما جان بیا مادر
هرررر چی خوبه واسه همه مون:-D :))))
من نیستم اقا:) ولییییی اگه من باشم همه میاین:| هر چی صخی بگه
+ایفون طبقه بالا عالی بود:-D
هلما هلما رامین
هلما جان با 173 سانت قد و با اعلام موافقت به دیدار وبلاگی تو تبریز و درحال ریسه رفتن از خنده در خدمتتونه :)
البته نمایشگاه که محل قرار ناگاه تغییر کرد و شد صحن یاس!
اینم باید بگین بچا تعریف کنن
اصلا بخاطر تو میرم مستقل شم :)) [مامانمم خیلی ریلکس برخورد میکنه] زنده موندم در خدمتتونم :))
ایشالا جور شه همه همووو ببینیم😍😍 براتون آش میپزم رو همون چمناا
+چشم رامین جان بشقاب رو دیگه میفرستیم بچا برن بگیرن :)
دیگه جونم براتون بگه که دوستتون دارم
رو مساوی تصمیم گرفتیم دیگه بازی رو ادامه ندیم! رقابت های ما این شکلیه:)
سعید ماهه در کل!
+نوکریم
سردیت نشه فرزندم؟! :)
رامین رو میذاریم در زمان پرش عکس بگیره
بعد اونوقت کله اش رو میکنیم اگه یه وقتی عکس نگیره که همه مساوی باشیم:-D
برنده شام میده، دسر و یخ در بهشت فراموش نشه لطفا!
شماهم میتونین لباس مورد نظرتون رو به سی هزار ارام وحشی @ ۲۹۹ پیامک کنید و برنده یک دستگاه وبلاگ دو نبش باشید:-D
پ.ن:حالا میمونه اینکه کجاااااا برییییم
فقط التماس پس گرفتن نداریم.
میخوای کله ات رو نکنیم بگو اقا کله ام رو نکنید چرا بیخود وارد مصنوعیات میشی؟
آقارامین رفت برا صخی بمونه برا پس اندازای بعدی.
خواهر شماره کارت بعفرست :)
فرزندم نپریدی هم مشکلی نیست ندا بدی دستم رو یه نمه چند درجه زاویه اش رو تغییر بدم کله رامین کنده است :)
شاهدش هم عکس دستم رو بالاترین نقطه دیوار. [حالا دوست منو باز تهدید کنن آقای عکاس باشی]
کول سعید :)) وای خدا اصلا عاشق این حاضر جوابیتونم مردم از خنده حتی بیشتر از آیفون طبقه بالا :)
+میییری رو کول سعید؟! هه! هه! همین الان برید کف گروه_ کسیییی پی وی نمیرهههههه _ بپرسید سعید بین بچه ها کی رو دوستداری؟
همون جواب عینا از پرهام و علیرضاهم دریافت میشه! هه چی فک کردی رامین جون؟
+روی گونی یه گردالی کوچولو میبرم پنجره وار لنز دوربین رو بدی بیرون عکس بگیری:-D
+از چهار دیدار وبلاگیم فقط یه بار کفشم پاشنه نداشت. اونم دیدار اولم با سعید بود. بعد ها کاشف عمل اومد به جهت اختلاف ارتفاع صدا به صدا نمیرسیده!
هلما هم احتمالا رفته کمک مسی سفره بذارن الویه بخوریم:)
ماچ به کله های بو قرمه سبزی دهنده همه تون بچام
شبخیر
+دوربین نیار عزیزم! دوربین میارم خودم:| دهع.
جمع کنید این بساط لهو و لعب وبلاگی روبریم بخوابیم اقا. دهع
بس
حالا چند سانت اینور اونور این حرفا رو نداره که!
آخه صخی دلت میاد کله اش رو بکنی؟! میدونم که دلت نمیاد. :)
آفرین عزیزانم یخ در بهشت رو میل کنید و با هم خوب باشید حالا دوتا لبخند تحویل خاله بدین!
نه والا تو جمع ما خیلیای دیگه اصلح تر از رامین برا گردن زدن هستن:-D اول اونا بعد در مورد رامین تصمیم میگیریم:-D فعلا اون یخ در بهشته ر بده اینور خواهر
[دلش به حال کله همشهریش سوخته و صخی رو آروم میکند.]
آش هم هروقت میل داشتی بگو برات بریزم تو بشقاب :))
شب بخیر.
مطالب خوبی داشتین
ممنون از وبتون
عارضم به خدمتت که، اینم بیفزایم که اگه خیلی حس صمیمیت دارین با کاربر، لازم نیست برای اپلیکیشنتون اسامی نظیر آفتابه، سیفون، زانویی، شتری، و دیگر المان های مرتبط با سرویس بهداشتی رو استفاده کنید. شما اسم اپلیکیشنت رو بذار همونی که خیلی باحاله، ما راضی تریم. :|