تو کتاب فروشی هستیم
میگم : بیا ، اینم علیرضا روشن
میگه : عه . چ عجب پیدا شد . شعراش جالبه .
شانسی کتابو یاز میکنه
شعرو نشونم میده
" یارم نیامد
بچه ای را در کوچه زدم "
میخنده ... بلند میخنده
تو کتاب فروشی هستیم
میگم : بیا ، اینم علیرضا روشن
میگه : عه . چ عجب پیدا شد . شعراش جالبه .
شانسی کتابو یاز میکنه
شعرو نشونم میده
" یارم نیامد
بچه ای را در کوچه زدم "
میخنده ... بلند میخنده