بعدا نوشت: رفتم. نمیدونم کی دوباره برمیگردم. مواظب خودتون باشین
دلم براتون تنگ شده. حالتون خوبه؟ چه خبرا؟ همه چی سرجاشه؟ کسی منو یادش میاد؟
محبوبترین پستها
کلمات کلیدی
بایگانی
آذر ۱۴۰۳ (۱)
آبان ۱۴۰۳ (۱)
مهر ۱۴۰۳ (۲)
شهریور ۱۴۰۳ (۳)
مرداد ۱۴۰۳ (۴)
تیر ۱۴۰۳ (۲)
خرداد ۱۴۰۳ (۵)
فروردين ۱۴۰۳ (۴)
اسفند ۱۴۰۲ (۷)
بهمن ۱۴۰۲ (۱)
دی ۱۴۰۲ (۱)
آذر ۱۴۰۲ (۲)
آبان ۱۴۰۲ (۱)
مهر ۱۴۰۲ (۶)
شهریور ۱۴۰۲ (۲۰)
مرداد ۱۴۰۲ (۷)
تیر ۱۴۰۲ (۱)
خرداد ۱۴۰۲ (۲)
ارديبهشت ۱۴۰۲ (۸)
فروردين ۱۴۰۲ (۸)
تیر ۱۴۰۱ (۱)
خرداد ۱۴۰۱ (۳)
ارديبهشت ۱۴۰۱ (۳)
فروردين ۱۴۰۱ (۷)
اسفند ۱۴۰۰ (۵)
بهمن ۱۴۰۰ (۴)
دی ۱۴۰۰ (۳)
شهریور ۱۴۰۰ (۵)
مرداد ۱۴۰۰ (۵)
تیر ۱۴۰۰ (۳)
خرداد ۱۴۰۰ (۹)
ارديبهشت ۱۴۰۰ (۵)
فروردين ۱۴۰۰ (۵)
اسفند ۱۳۹۹ (۳)
بهمن ۱۳۹۹ (۳)
دی ۱۳۹۹ (۳)
آذر ۱۳۹۹ (۴)
آبان ۱۳۹۹ (۳)
مهر ۱۳۹۹ (۷)
شهریور ۱۳۹۹ (۵)
مرداد ۱۳۹۹ (۹)
تیر ۱۳۹۹ (۸)
خرداد ۱۳۹۹ (۱۲)
ارديبهشت ۱۳۹۹ (۱۶)
فروردين ۱۳۹۹ (۳۳)
اسفند ۱۳۹۸ (۲)
مهر ۱۳۹۸ (۱۹)
شهریور ۱۳۹۸ (۹)
مرداد ۱۳۹۸ (۷)
تیر ۱۳۹۸ (۱)
خرداد ۱۳۹۸ (۵)
ارديبهشت ۱۳۹۸ (۱)
فروردين ۱۳۹۸ (۱۰)
اسفند ۱۳۹۷ (۱۴)
بهمن ۱۳۹۷ (۱۴)
دی ۱۳۹۷ (۱۹)
آذر ۱۳۹۷ (۱)
آبان ۱۳۹۷ (۵)
مهر ۱۳۹۷ (۹)
شهریور ۱۳۹۷ (۹)
مرداد ۱۳۹۷ (۱۱)
تیر ۱۳۹۷ (۱۳)
خرداد ۱۳۹۷ (۹)
ارديبهشت ۱۳۹۷ (۱۳)
فروردين ۱۳۹۷ (۱۱)
اسفند ۱۳۹۶ (۳)
بهمن ۱۳۹۶ (۴)
دی ۱۳۹۶ (۹)
آذر ۱۳۹۶ (۱۲)
آبان ۱۳۹۶ (۱۱)
مهر ۱۳۹۶ (۱۸)
شهریور ۱۳۹۶ (۱۶)
مرداد ۱۳۹۶ (۱۹)
تیر ۱۳۹۶ (۱۹)
خرداد ۱۳۹۶ (۳۱)
ارديبهشت ۱۳۹۶ (۳۱)
فروردين ۱۳۹۶ (۳۰)
اسفند ۱۳۹۵ (۱۰)
بهمن ۱۳۹۵ (۱۴)
دی ۱۳۹۵ (۱۲)
آذر ۱۳۹۵ (۱۶)
آبان ۱۳۹۵ (۱۵)
مهر ۱۳۹۵ (۲۴)
شهریور ۱۳۹۵ (۳۸)
مرداد ۱۳۹۵ (۲۹)
تیر ۱۳۹۵ (۲۵)
اسفند ۱۳۹۴ (۳۴)
بهمن ۱۳۹۴ (۲۵)
دی ۱۳۹۴ (۳۹)
آذر ۱۳۹۴ (۲۴)
آبان ۱۳۹۴ (۲۴)
مهر ۱۳۹۴ (۳۰)
شهریور ۱۳۹۴ (۲۹)
مرداد ۱۳۹۴ (۴۰)
تیر ۱۳۹۴ (۵۴)
خرداد ۱۳۹۴ (۳۲)
آذر ۱۳۹۳ (۱)
مهر ۱۳۹۳ (۳)
خرداد ۱۳۹۳ (۲)
ارديبهشت ۱۳۹۳ (۲)
فروردين ۱۳۹۳ (۷)
اسفند ۱۳۹۲ (۶)
بهمن ۱۳۹۲ (۱۱)
دی ۱۳۹۲ (۱۳)
آذر ۱۳۹۲ (۱۶)
سلام :)
ممنون. :)
سیز یاخجیسز؟!
صخی هم دلش تنگ شده بود، میگفت: رامین ننه به فدات و از این حرفای صخی طور ..
چطوی عزیزم خوبی ؟ ما که خوبیم امیدوارم حالتون خوب باشه :)))
خدا پشت و پناهت آقارامین! ان الله مع الصابرین علی السربازی! ؛)
(دستش را میزند زیر چانه)
خبببب دیگه چه خبررر؟ :))
خوبین؟
تونستین به شرایط عادت کنین؟ :)
ایشالا زودی بگذره. پسرعمهٔ من وقتی رفت سربازی داشت میکشت خودش رو. هی میگفت تموم نمیشه و... . خون به جیگرمون کرد از بس نالید. :| و آخر آذر تموم میشه خدمتش. میگذره به هرحال :))
کم کم پیدا میشه. هنوز اولشه. احتمالا اولین روز مدرسمون هم فکر نمیکردیم با هیچکدوم از بچهها خیلی دوست شیم. ؛)
به مدیر برنامتون بگید زود زود برنامتونو ردیف کنه بیاین اینجا :دی
صبور باشین
واه واه واه! رامینی گفتن! با ادبی گفتن! رامین فیکی گفتن! در پناه ایزد مننان مانا باشید:-D [چرت و پرت میگوید و گذشته ها را محض خنده ورق میزند]
(تو پرانتز! خیلی وقته پرهام رو بلاگستان ندیدم ولی هنپز پای ثابت کامنتامه! محبت تا کجا واقعا؟! )
بلههههه عرض میکردم:) چطوری سرباز؟:) ظهری یه سرباز سرخوش دیدم این گردالیای وسایل ورزشی هست تو پارک؟ همینجور که رد میشد اونارو میچرخوند! خندم گرفت:) بگو پس قرار بود بعدش بیام اینجا از بودن شما خوشال شم:)
عر:)))
نکته دوم هم که:در پاسخ کامنت ها نوشتی"اسیر" ! اسیر نه و حسیر فرزند دلبندم:-D
نکته سوم: واقعا تف به هر چیز مقدسی که اجبار پشتشه! از خدمت گرفته تا حالا هر چی. خواستم بگم درک میکنم که چه فشاریه!
گاهی فقط باید رها کنی تا بگذره و به اصطلاح بنده "بند بیاد"! (تو پرانتز یاد زه/ بند گشادی افتادم_میخندد:-D )
من هر بار میخوام به مزایای(!) سربازی فکر کنم به خاطرات بچه ها فکر میکنم! به خاطره پرهام مثلا[ریز میخندد]! یعنی میخوام بگم نگا نارنجیارو... هنوز خوشگلیاشو داره حاجی.
تموم میشه. این هی هی شبان این دوره از زندگیمونم تموم میشه و ما پرتاب میشیم وسط مرحله بعد!
باشد که اینده از ان ما حتی:))))
+ به ترتیب زمانی:سعید،رسول،پرهام و علیرضا وان بای وان خاطرات سربازیتون رو تو ذهنم دوره کردم:)))))
امیدوارم خوب خوب باشین :)
بلداتون هم مبارک.!