عقاید یک رامین

حس خوب به یاد موندن

یه روز قبل از اینکه برم سر پست.بهم گفتن نامه داری. هنگ کردم. فرشید برام نامه فرستاده بود از تبریز. ده روز طول کشیده بود برسه به دستم. جزو معدود لحظه‌های خوب بود.

پنجشنبه, ۶ دی ۱۳۹۷، ۰۳:۰۴ ب.ظ

 ۴۱ تا نظر تا الان نوشتن

چه قشنگگگگ :))
خیلی :)
همون که تو پُست کار میکنه؟!
دوستی های خوب به زندگی امید میدن. :)
همون که تو دفتر خدماتی کار می‌کنه :)
اره والا
نامه گرفتن حس خوبیه نه؟!
نامه فرستادم ولی نگرفتم خودم..فرستادنش که جذابه:)
خیلی زیاد :)
اره فرستادنش هم حس خوبیه
ده روز طول کشیده برسه ؟ :|
دارم نگران میشم که مگه کجا انداختنتون :|
یا خدا:|
بلــــی
یه جای دور :|
خب پس خیلی خیلی جدی مراقب خودتون باشین
البته یه کم پیاز داغشو زیاد کردم، زیادم دور نیس :)
جیییییییییییییغ! وای جیغ! تو دلم داشتم فحشت میدادم که من بدون ورود به پنل نمیتونم کامنت بذارم! بعد هی کامنتای بقیه رو _پایین تمام پستای از مرخصی قبلی تا اینجا_ میخوندم و با خودم میگفتم بابا اینا چرا اینجوری ان؟ ضجه بزن قشنگ خواهر من! چهوضع کامنت گذاشتنه! بله کاملا مشخصه که جز حسادت حسی بیش نبود و کامنت های اینجا هم بسیار زیبان و اینا:-D یعنی میخوام بگم شمااوج حسرت و حسادن بچه رو تصورکن قشنگ!
خووووووبی رامین ؟ الای مادر بگردتت و این حرفای صخی طوری!:) حسیر شدی قشنگ؟ دیدم تو کامنتا که یه کم هم مرد شدی اره؟ چندتا مرد شدی حالا؟ در حدی هست که دفعه بعدی رامین فیک اخر پیاماش بنویسه: و من الله توفیق و یا الله! اهدنا الصراط المستقیم، صاف به طرف دوست و رفیق و بلاگ:-D
وای ولی همچنان یه جیغ دیگه از باز بودن کامنتا
اقا! یه دعای نیک تو پی وی مون از من موجوده قبل سربازیت، فرموده امکه هر چی خاک اون مرحوم عایرضا بودبقای سربازی شما باشه!
علیرضا کهدر داغان ترین نقطه ممکن افتاده بود و مثلا این دعای خیری بود که تاریخ تکرار نشه و شما دیگه جای خوب بیافتی! یعنی به ولای علی اگر میدونستم دعام برعکس میشه و میافتی یه جا داغون تر از علیرضا لال میشدم اون لحظه:| الان قشنگ فهمیدی چه قدر وضعت داغونه؟ به عمق فاجعه پی بردی رامین جان؟ خب الهی شکر. رفاقت رو در حقت تموم کردم:-D

:)) گفتی باز بذارم گذاشتم :))
وضعیت منو بعنوان مثال می‌تونن تو دیکشنری واسه حسیر بیارن :))) اره بابا مرد شدم :)) 10 تا :)) مانا باشید :))

این چه حرفیه. خواهش میکنم :)
+من مرورگرم مشکل داره انقدر تو کامنتام اشتباه تایپی زیاده ها. ببخشید خلاصه

++چیز کن! تا هستی _ البته اگه هنوز باشی_ قشنگ خودتو بساز داداچ:-D موزیکای خوب دانلود کن هی گوش بده حفظ شی، دایره موسیقاییت _ بر وزن دایره لغت حتی_ گسترش پیدا کنه جهت پاس دادن و اینا.

و اما این یک پیشنهاد استثنایی هست دوست من! ایا از پاس دادن های دوازده ساعته ی خود خسته شده اید؟ ایا کتاب خواندن برایتان ممنوع است؟ ایا دلتان میخواهد همچنان که در تخت گرم و نرمتان چرت میزنید، دست کنید و از کابینت مادرتان یک ملاقه در بیاورید و به سمت گرگ هایی که زوزه میکشند پرتاب کنید؟
ما یک پیشنهاد ویژه برای شما داریم! داراراراراااااام: یک سررسید و مداد!
البته دیگه امیدوارم نوشتن و اینارو براتون ممنوع نکنن:| [ در دل به مملکت گل و بلبلشان فحش میدهد. پرانتز بسته:|

همونجا هر چی حسش اومد بنویس! متن اهنگی! خاطره ای! روزانه نویسی یا حتیییی ای خودم^^
شاید که زمان سریع تر بگذره
و من عاجزم از بیان درستش ولی رامین جان فرزندم. ای پسری که یک پارچه اقا شده ای و کامنت ها را باز میگذاری! عمر گرانمایه مثل برق و باد میگذره و در چشم بهم زدنی میبینی این دو *اکینگ سال هم گذشته و در اغوش بکس داری دو لپی ساندویچ الویه تو گاز میزنی مادر
بلند بگو آمین.
+ مشکلی نیس

++ اره. حتما قشنگ دارم گوش میدم.

این کارو کردم. یه دفترچه دارم. توش پست نوشتم. هر اهنگی که یادم افتاده نوشتم. بیکار که میشدم اونا رو میخونم :) ولی خب بیشتر آدمو غمگین می‌کنه

:)) ساندویچ الویه :))
آمین
کاش مثلا همین الان جفتتون _ رامین و هلما_ انلاین بودین و بیخیال تمام عالم میشستیم چرت و پرت میبافتیم! از اینکه یخ در بهشت یا نمیدونم چی چی و اینکه قد سعید بلند تره و سعید میاد تو تیم من یا رامین و حتی اینبار به ته یخ در بهشتامون که رسیدیم هی الکی هوای توی نی رو میکشیدیم بالا صدا بده! یعنی میخوام بگم این گزینه اخری هم بر میاد از ما سه تا حتی:)
هعییییییی ژندگاونی بی رحم:) چه زود میگذره اقا! نگا نگا! انگا همین دیروز بود!
تازه حتی این که خوبه! کاش برمیگشتیم به عقب تر که لینک این قالب رو فقط من و پری داشتیم! بعد پری کامنت میگذاشت من پی ام میدادم تهش خجالت میکشیدم پاکشون میکردم:)))))
میبینی عمر گرانمایه رو فرزندم؟ به سان برق و باد حتی!

+دلم براتون تنگ شد. برا جفتتون و از ته دل.
آنلاین نیستی؟ :| اه 
نمیدونی چقدر دلم واسه وبلاگ تنگ شده بود. چقدر دلم واسه یک نظر جدید تنگ بود
به عنوان حسن ختامی بر کامنت هام، داشته باشیم :
۱_ Beautiful people از خانوم سیا ؛)
۲_ پاییز _ بمرانی
۳_ به جهت محبتی که به چاووشی دارین، هر چی اهنگ جدید داده
۴_ ما ازموده ایم_ اشکان ماهری

ببخشید دیگه دستمون خالیه این روزا. بیشتر از این چیزی به ذهنم نمیرسه:) اولی رو که قبلا گفته بودم، سه تای بعدی هم خیلی رامین طوری نیستن!
تی ام بکس هم که ؟:)
خانوم سیا :)))
چاوشی هم که آلبوم جدید داده. کلی گوش کردم . بقیه رو نشنیدم. 
دیدی تی ام بکس آلبوم جدید داده؟ " آدم نمیشم" اش خیلی خوبه 
من آنلاینم صخی :))
چه باحاله من تو ذهن تو این اندازه بولدم و همیشه درمورد منم حرف میزنی و چرت و پرت گفتنام رو دوست داری. یه لبخند خیلی گُنده میاره رو لبم. ^___^
از توی نی صدای هورت هورت درمیاوردیم.. 
تازه به مقام "تستری" نائل گشته بودیم. :))
صخی حالا که تو از خجالتی بودنت میگی حس میکنم من پرروتر از همه ام🙈
من نیز. امیدوارم صخی هم باشه
تستر افتخاری :)
ولی گویا آنلاین نیست :|
امروز سالگرد شروع به کار زدنمه، مناسبت خوبی برا یخ در بهشت و فالوده مهمون کردن :) هرکدوم جای من برا خودتون شیرینی چیزی بخرین :)
اره حیف
به به مبارکه :) چشم :)
سلامت :)
چرت و پرت بافتنامون رو نگه داریم برا صخی اومدنی..
میاد زود غیب میشه بعدش
نیستین بچا؟ صخی تون اومد []استیکر شتر مرغ فاخر یاسمن

أه! پرانتز هام درست نمیشه عصبی میشم:-D اقا این جمله اخر باید تو پرانتز باشه' لا اله الا الله
شترمرغ فاخر :))) وای اینو یادم رفته بود
:)))
هستم. :)
صخی هم هست
بچا بچا من میگم یک دو سه بعد هممون انلاین شیم ! هار هار هار _ واقعا از این فکر خودش خندید:/ _
خب پاسخگوی سخنان قبلی تون باشم:

@رامین: هان دقیقا:-D مثلا یه روز تو گوگل سرچ کنن حسیر چیست؟ بعد برسن به وضعیت یک عدد رامین:-D
ای جانم نگا:-D ده تا مرد شده بچه مون! عاشق این حجم پایه بودن در اسکل بازی هامونم:)

بله جناب ساندویچ الویه! جملات را با حرص از لای دندان بیان میکند: من هنوز یادم نرفته میخواستی مااااااااااااآدر منو بفرستی برن نون بگیرن! _ با تاسف بر پوچی نسل جدید سر تکان میدهد_
بذار! بذار دستم بهتون برسه. سینه خیز روان و کلاغ پر دوان میفرستمتون نانوایی تا قشنگ دستتون بیاد یه من صخی چه قدر ابهت داره _ بر وزن یه من ماست چه قدر کره داره_

عه! بابا حالا به روم نمیاوردی! میذاشتی فکر کنم ایده دفترچه فقط به ذهن خودم رسیده! چیههههه زارتی رفتی یه عکسم از نوشته هات پست کردی فرو شه تو چش و چال ما!؟ متواضع باش رامین جان:-D بخیل نبودی که عزیز!

+عررررررررر! سیریسلی؟ میخواستم بگم تی ام بکس البوم جدید داده و من نمیدونستممم؟ بعد دیدم خب خیلی طبیعیه که ندونم! تا نباشد رامینی صخی نباید تی ام بکس ها:)



@هلما:ما کوچیک شماییم خانوم:)
والا 10 تا ! کم نیستااا :))

بیکار بود بره نون بخره دیگه. یه گوشه کارو بگیره بده ؟ :)) 
:)) از دست تو :))

اتفاقا ممنون که یادم انداختی در موردش پست بذارم :{ (من با سبیل تاب دار :)) )

+ سلسله اسم آلبومشه. اصن تی ام بکس خیلی خوبه واسه وقتای شادی
ادامه صحبت ها:
@رامین: هاو! میدونم ادم چه قدر دلش تنگ میشه. برا وبلاگ و همه چی!
والا به موت قسم حاجی وضعیت ماهم خیلی دلگشا تر از پادگان شما نیس:| کاملا درک میشی

و هلما: بابا احساس میکنی از همه پرروتری چیه:-D؟ من کامنتای اینجا رو میبینم دلم میخواد دو دستی بر فرق بکوبم بس که همه مودبن و شما شما میکنن و من گویا که با یه پیژامه راه راه نشستم رو گل قالی دارم قلیون چاق میکنم حتی:-D
+بغل محکم برات هلما گلی:)
از گروه چه خبر؟ پرپر برگشت؟ بقیه تون خوبین؟ خودت رو به راه تری؟


+وع! رامینا! چه خوب کردی اومدی ! دلمون وا شد
موتوشکرم از همدردی سرکار عالیه :))


عررررررر رامین! گفتی دلم برا یک نظر جدید تنگ شده بود داشتم فکر میکردم من دلم برا ۱۲نظر جدید تنگ شده و یاد اون دفعه افتادم که با محاصبه تک تک کامنتای بقیه انننننننقدر برام کامنت گذاشته بودی تا بشه دوازده تا و من وقتی پنل رو باز میکنم ذوق کنم!
چه قدر خوبیم ما اخه؟!:)))) کشینگ یو برو:)

+هلما جان. خودمون به خودمون شیرینی بدیم؟ د! داداچ بگو شماره حساب بدیم لااقل! چه وضع مهمون کردنه؟!:/
یاد اون شبا بخیر. اون شبا دیر می‌خوابیدم :)
ارادت داریم به شوما :)
محاسبه رو با صاد نوشتم ! ینی میخوام بگم من ادامه دهنده راه همون پرهامی ام که وسط رو با ت مینویسه!
خدایا هممونو حدایت کن:-D حداااایتا حددددایت!
:)))))))) 
خب دوستان. در امتداد فریاد های سامان و پاهای یخ کرده از استرس خودم شما رو تا دیدار بعد به خدای بزرگ میسپارم.
دعا کنید این اخرین *اکینگ سال تحصیلی ما هم به خیر بگذره.
نکته کنکوری ۱: با صلابت سارق ها وقتی هنگام دزدی داد میزنند هچکس از جاش تکون نخوره:
کسی بدون من یخ در بهشت نمیخوره.
نکته ۲: مراقب خودتون باشین:)

[ از روی گل قالی بلند میشود، پیژامه راه راهش را تا کمر بالا میکشد، دماغش را با استینش پاک میکند و در حالی که اطمینان دارد با تمام توان فضای فرهنگی وبلاگ را به ابتذال کشانیده میرود فیزیک کوفتی اش را بخواند. تمام.[]
کوجااا ؟ 
ایشالا :))
نکته 1 چشم :)
نکته 2 سعی می‌کنم :)

نه خوشم اومد ابتذال رو درست نوشتی :)) فیزیک کوفتی. لعنت بهش

صخی داره 25 سالم میشه خب سعی در مودب شدن دارم. :)) والا من بعد هفت سال در مقابل این آقا رامین جان یه جوری معذب طورم بس که ماشالا معدن ادب و شما شماست. فقط امیدوارم زود موقعیتی پیش بیاد رامین رو از نزدیک ببینی اونوقت میفهمی بپژامه راه راه گل گلی و اینا یعنی چی بس که راحتتر از خودت خواهد بود. هرچند قلیون رو بعید میدونم بچه ات از حامیان محیط زیست و دل و روده خودشه لب به سیگار و قلیون نمیزنه. :)
گروه هم سرجاشه، هرازگاهی سر میزنم.. ها خوب شد یادم انداختی دیشب یا پریشب بود گفتم به بچه ها که رامین اومده مرخصی پرهام سلام رسوند، لابد برگشته که سلام هم رسوند و من الان میگم :|
بغل خیلی محکم صخی *__*
شماره حساب نمیدین که منم تعارف الکی نزدم دیگه..
5 کیلو وزن کم کردم از بس آدمو خجالت زده می‌کنین :))
ایشالا یه روز همه دور هم جمع میشیم :)
سلام برسونین :)
خیلی خرید که تا من خواستم برم فیزیک کوفتیم رو بخونم جفتتون ظاهر شدین! عجبااااا:) تندتند حرف بزنید لااقل:-D
لطف عالی مستدام سرکار :))
آقا میخوایید من برم تا این بچه 10 کیلو باقی مونده رو کم نکرده :))
نه باشین :)
یعنی اون فیزیک کوفتی اخر کامنتت قشنگ شست برد. مرسی همدردی.


+ ای جوووووووونم که پرهاااااااااام! وای وای وای! پری جون خواهر اگه بدونی این پسر چه قدر ماهه!
:-D
جدی حالا! الهی بگردمش دلم تنگ شد کلی براش. برا همه شون! :( عوضیا :(

+قلیون که جهت ایجاد ارایه مراعات النظیر بود وگرنه در این زمینه ها من و رامین تو یه تیم محسوب میشیم! قلیون؟ سیگار؟ شیب بام!

ولی اره رامین جان! ایشالا یه روز هممون دور هم جمع میشیم! مرخصی اینا اوضاعش چجوریاس رامین؟ یادت نره ۹۸/۸/۸ دیدار داریما!

خواهش می‌شود :)

عوضیا :))) خیلی لطف داری :))

+ اره ما تو یه تیمیم. مگه میشه تو یه تیم نباشیم :)) 
یه چیز فراتر از افتضاح :| اصلا انتظار نداشتم که اینقدر بد باشه وضعیت مرخصی گرفتن
یادم هست
سربازی هم اومده تو قسمت کلمات کلیدی. منم هی میخوام یه چند تا کار انجام بدم مثل طبقه بندی کردن مطالب وبلاگ هی حسش نیست. :)
بلی. ممنون از دقت نظر :)
رامین حواستو جمع کنا
کلا هلما ۱۵ کیلو حسابت کرده! نچ نچ نچ! پوچی نسل جوان تا کجا واقعا؟:)
خب دیگه بسه:-D تفرقه ننداخته بودیم که اونم انداختیم:-D

خواستم بگم جمع کنید برید خونه هاتون ! وقتی من نیستم نبینم بشینید هی کامنت کامنت بعد دیدم گناه دارین:| اول به نظرم رامین گناه داشت الان به نظرم حتی هلما هم گناه داره!
خیلی هم چیزید شماهایی که میرید سربازی و رفیق شفیق هاتون تا ماه ها از دلتنگی دق میکنن:|
اشاره دارم به دوره اموزشی علیرضا که اگر کسی در مورد سربازی حرف میزد ریموش میکردم! یعنی خودتون اونور به فنا میرید ماهم اینور:|
خلاصه که اره. گناه دارین. باشین شما بدون من _ ته دلش ذره ای رضا نیس، وی تا ابد که حسود ابانی میماند_

به ازای هر کامنت 5 کیلو حساب کرده :))

:))
دق نکن. تحمل کن. روزای سخت میگذرن

صخی قشنگ رفتی تو بطن کنکورا بابا ارایه مراعات نظیر....
الان دونستم چقدر ماهه :))
اره بابا. بچه کنکوریه دیگه. چه زود بزرگ شدن بچه ها
:))
عزیزم دخترم تو فیت بودن رامین شکی نیست. :))
15 کیلو هم برو تو همون ارایه هات جستجو کن.. حالا نری بچسبونی به جان بخشی به اشیا و اینا بدتر تفرقه بندازیا :)
موتوشکرم :))

:))))))) 
هلما جان! از من به تو نصیحت مادر _ خودش برای لحظه ای حالش از این ژست مادر مادر بهم خورد_
به جای اینکه زمانت رو پای طبقه بندی و کلمات کلیدی وبلاگ بذاری یه کار مفیدتر کن. یه شاخه گل بخر بده به پدرت:)

اون هزار و اندی پست وبلاگ من خیلیاشون طبقه بندی و کوفت و درد داشتن. به قول یه ضرب المثل کوچه بازاری ای :اینا برا رقی _رقیه_ تمبون نمیشه!
تمبون هم که یعنی شلوار! :)



مرررسی یادته رامین! حالا گرچه که وضع مرخصی افتضاحهه ولی بیا! تضمینی که کنار ما بهت خوش میگذره:-D
میشوره میبری اون سربازی عزیز رو:)


دیگه همینا دیگه به لحظات ملکوتی خدافظی نزدیک شدیم:)
حتی میشه زیر این حرف خط کشید چون تو امتحان میاد 


:))) 
سعی میکنم

موفق باشی دختر قوی
آره ماشالا فسقلی بود برا خودش :)
البته منم فقط بزرگ میشم پیر نمیشم. :))
:))
همین طوره :)
با جان بخشی به اشیا هلما قهقهه میزند
واااای عالی بود:-D
:))
عزیزم با تمبون رقیه چیکار داری آخه تووو. همینه دیگه بلاگی که توش با بیژامه راه راه تردد شه همین میشه. :))
باشه اصلا من دنبال بهونه بودم بیخیال طبقه بندی شم. اینم بخاطر تو :)
:)))) آزادی بیان شعار ماست :))

رامین جان تو دوباره دیالوگ برتر گفتی؟ ساچ عه وو!
یه دیالوگ ازت دارم که وبلاگ همه دنیا نیست و برو دنیاتو کشفش کن و اینا؟
این دق نکن _ مغز فانتزی اش در ادامه جمله میگوید:روغنت رو عوض کن_ تحمل کن. روزای سخت میگذره رو هم نگه میدارمش!:)
نمیدونم یه سری حرفا رو شاید روزی هزار بار هم ببینیم! ولی شنیدنش از دهن ادمایی که باورشون کردیم تاثیرش خیلی بیشتره! مرسی خلاصه. مرسی واسه همیشه هامون رامین:)


وای اره واقعا! جدی جدی بچه کنکوری ام! انگار همین دیروز بود تازگیا اومده بودم وبلاگت جوابمو نداده بودی قهر کرده بودم:-D
بزرگ شدیم ماهم:) هوم


به خدا میسپارمتون. باشین شماها حرف بزنین کیف کنید. من نیز میرم خر بزنم کیف کنم:)
مراقبت از خود فراموش نشه. عسل زیاد بخور رامین

ماچ و کشه
دیگه کاری که از دست مون بر میاد :)

قابلی نداشت :)

قهر کرده بودی خدایی ؟ :))))

چشم :)
دلم باز شدا :)
خیلی وقت بود خُل و چل بازی درنیاورده بودم... خواهرم پریروز میگفت: خواهش میکنم همون پری وراج شو نمیتونم این مدلی آرومت رو تحمل کنم. :))
خدارشکر :) 
تحمل تغییر واسه بقیه سخته
آره... آخه جالب اینه که من تصمیم نمگیرم که تغییر کنم ناخودآگاهه انگار ..
درسته. آدم فقط می‌بینه که اتفاق افتاده
صخی رفت از هیجان فضا کاسته شد. :))
آره والا
دختر ماشالا بمب انرژیه :))
ماشالا آره. خدا حفظش کنه
قشنگ معلومه حرفی نمیاد ذهنم و صخی گفت حرف بزنید کیف کنید زور میزنم برا بالا بردن تعداد کامنت ها. :))
از من بعیده ها، قدیما یه سمت به اسم "بحث واز کن" داشتم برا خودم. اون موقع ها هم سن و سال الان صخی بودم البته. :)
منم حرفم نمیاد. البته دیگه نمی‌خوام خیلی پشت سر هم پست بذارم
بحث واز کن :))
چند روز مرخصی دارین؟!
تا هفته بعد چهارشنبه هستم
خوبه :)
تو این چند روز حسابی کیف کنید و انرژی ذخیره کنید.
اره :)
شدیدا در حال انجام این کارم
انشالله همیشه از این حسهای خوب بیاد واستون
ممنون :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
بایگانی
مهر ۱۳۹۸ (۱۹)
دی ۱۳۹۷ (۱۹)
تیر ۱۳۹۷ (۱۳)
آذر ۱۳۹۶ (۱۲)
مهر ۱۳۹۶ (۱۸)
تیر ۱۳۹۶ (۱۹)
دی ۱۳۹۵ (۱۲)
آذر ۱۳۹۵ (۱۶)
مهر ۱۳۹۵ (۲۴)
تیر ۱۳۹۵ (۲۵)
دی ۱۳۹۴ (۳۹)
آذر ۱۳۹۴ (۲۴)
مهر ۱۳۹۴ (۳۰)
تیر ۱۳۹۴ (۵۴)
دی ۱۳۹۲ (۱۳)
آذر ۱۳۹۲ (۱۶)