عقاید یک رامین

غم کهنه

بیکار که میشم آهنگایی که کاملا یادم هستو می‌نویسم. قبلا فکر می‌کردم آهنگای زیادی رو حفظ هستم ولی الان می‌بینم نه. فقط وزن‌هاشونو یادم میاد. سعی می‌کنم جای خالی شعرهارو با کلمات منطقی پر بکنم. گاها جواب میده گاها نه. چون صدام به خوبی صدای خواننده‌ها نیست همیشه تو خلوت خودم با صدای بلند خوندم. همین باعث میشه وقتایی که تنها هستم شروع کنم به زمزمه کردن شعرهایی که نوشتم.


جمعه, ۷ دی ۱۳۹۷، ۰۴:۱۸ ب.ظ

 ۶ تا نظر تا الان نوشتن

ابتدا تصاحب کامنت اول
سپس خواندن پست
سلام :)
ای جانم. یه خلوص صادقانه ای توش بود
+ دستخت مردم را:) و بله. من علاقه دارم به دیدن دست خط بلاگر ها:) بهار پاتریکان کو؟ اره بهار جان از همون موقع ها؛)

+وسطاش داشتم فکر میکردم با صدای خودم بخونمش خوب میشه. میخوام بگم اعتماد به نفس نیست که( لب هایش ها را به حالت اشاره به پوچی نسل جوان کج میکند
هان و نکته اخر! هممون از این دفترچه ها داشتیم یا داریم:-D پاپکو که از بالا ورق بخوره و سیم هاش بالاش باشه!
حتی میتونم بگم هممون خودکارامون زبراس:) گرمز:)
:)
+ خوبه ؟ خودم چندان راضی نیستم. دست خط بهار که حرف نداره

+ پوچی نسل جوان :)))))) 
اره . زبراس دقیقا ولی آبیه. اون قرمزه تموم شده خیلی وقته 
گرمز :))
من به صورت ذوق زده از گوشه کادر بیرون میرم. مرسی اقا مرسی :))))
خواهش می‌کنم :)) واقعیتی بیش نیس
کار جالبیه.
وقت کردی بهم سر بزن.
امیدوار بودم با اومدن سال 2019 نسل شماها منقرض بشه ولی نشده
خوبه
و البته بد...

یکی از پله های شاعری همینه...
موفق باشید🙏🍀
اشتباه برداشت نشه، این شعر من نیست، متن یه آهنگه :)
منظور من به کاری که انجام میدین بود نه متن آهنگ😅
نوشتن...
اهان :)) الان متوجه شدم
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
بایگانی
مهر ۱۳۹۸ (۱۹)
دی ۱۳۹۷ (۱۹)
تیر ۱۳۹۷ (۱۳)
آذر ۱۳۹۶ (۱۲)
مهر ۱۳۹۶ (۱۸)
تیر ۱۳۹۶ (۱۹)
دی ۱۳۹۵ (۱۲)
آذر ۱۳۹۵ (۱۶)
مهر ۱۳۹۵ (۲۴)
تیر ۱۳۹۵ (۲۵)
دی ۱۳۹۴ (۳۹)
آذر ۱۳۹۴ (۲۴)
مهر ۱۳۹۴ (۳۰)
تیر ۱۳۹۴ (۵۴)
دی ۱۳۹۲ (۱۳)
آذر ۱۳۹۲ (۱۶)