چناره پاوزه میگه بزرگترین توهین به یک انسان، انکار رنج اوست. بهم توهین شده. هم تو واقعیت، هم اینجا. دیگه یک کلمه نمیخوام از سربازی بنویسم. من سعی میکردم خاطرات خندهدارمو تعریف کنم و یا به شکل طنزآمیزی تعریفش کنم؛ چه برسه بخوام سختیهای غیرقابل وصفشو توصیف کنم. دیگه بسه.
محبوبترین پستها
کلمات کلیدی
بایگانی
آذر ۱۴۰۳ (۱)
آبان ۱۴۰۳ (۱)
مهر ۱۴۰۳ (۲)
شهریور ۱۴۰۳ (۳)
مرداد ۱۴۰۳ (۴)
تیر ۱۴۰۳ (۲)
خرداد ۱۴۰۳ (۵)
فروردين ۱۴۰۳ (۴)
اسفند ۱۴۰۲ (۷)
بهمن ۱۴۰۲ (۱)
دی ۱۴۰۲ (۱)
آذر ۱۴۰۲ (۲)
آبان ۱۴۰۲ (۱)
مهر ۱۴۰۲ (۶)
شهریور ۱۴۰۲ (۲۰)
مرداد ۱۴۰۲ (۷)
تیر ۱۴۰۲ (۱)
خرداد ۱۴۰۲ (۲)
ارديبهشت ۱۴۰۲ (۸)
فروردين ۱۴۰۲ (۸)
تیر ۱۴۰۱ (۱)
خرداد ۱۴۰۱ (۳)
ارديبهشت ۱۴۰۱ (۳)
فروردين ۱۴۰۱ (۷)
اسفند ۱۴۰۰ (۵)
بهمن ۱۴۰۰ (۴)
دی ۱۴۰۰ (۳)
شهریور ۱۴۰۰ (۵)
مرداد ۱۴۰۰ (۵)
تیر ۱۴۰۰ (۳)
خرداد ۱۴۰۰ (۹)
ارديبهشت ۱۴۰۰ (۵)
فروردين ۱۴۰۰ (۵)
اسفند ۱۳۹۹ (۳)
بهمن ۱۳۹۹ (۳)
دی ۱۳۹۹ (۳)
آذر ۱۳۹۹ (۴)
آبان ۱۳۹۹ (۳)
مهر ۱۳۹۹ (۷)
شهریور ۱۳۹۹ (۵)
مرداد ۱۳۹۹ (۹)
تیر ۱۳۹۹ (۸)
خرداد ۱۳۹۹ (۱۲)
ارديبهشت ۱۳۹۹ (۱۶)
فروردين ۱۳۹۹ (۳۳)
اسفند ۱۳۹۸ (۲)
مهر ۱۳۹۸ (۱۹)
شهریور ۱۳۹۸ (۹)
مرداد ۱۳۹۸ (۷)
تیر ۱۳۹۸ (۱)
خرداد ۱۳۹۸ (۵)
ارديبهشت ۱۳۹۸ (۱)
فروردين ۱۳۹۸ (۱۰)
اسفند ۱۳۹۷ (۱۴)
بهمن ۱۳۹۷ (۱۴)
دی ۱۳۹۷ (۱۹)
آذر ۱۳۹۷ (۱)
آبان ۱۳۹۷ (۵)
مهر ۱۳۹۷ (۹)
شهریور ۱۳۹۷ (۹)
مرداد ۱۳۹۷ (۱۱)
تیر ۱۳۹۷ (۱۳)
خرداد ۱۳۹۷ (۹)
ارديبهشت ۱۳۹۷ (۱۳)
فروردين ۱۳۹۷ (۱۱)
اسفند ۱۳۹۶ (۳)
بهمن ۱۳۹۶ (۴)
دی ۱۳۹۶ (۹)
آذر ۱۳۹۶ (۱۲)
آبان ۱۳۹۶ (۱۱)
مهر ۱۳۹۶ (۱۸)
شهریور ۱۳۹۶ (۱۶)
مرداد ۱۳۹۶ (۱۹)
تیر ۱۳۹۶ (۱۹)
خرداد ۱۳۹۶ (۳۱)
ارديبهشت ۱۳۹۶ (۳۱)
فروردين ۱۳۹۶ (۳۰)
اسفند ۱۳۹۵ (۱۰)
بهمن ۱۳۹۵ (۱۴)
دی ۱۳۹۵ (۱۲)
آذر ۱۳۹۵ (۱۶)
آبان ۱۳۹۵ (۱۵)
مهر ۱۳۹۵ (۲۴)
شهریور ۱۳۹۵ (۳۸)
مرداد ۱۳۹۵ (۲۹)
تیر ۱۳۹۵ (۲۵)
اسفند ۱۳۹۴ (۳۴)
بهمن ۱۳۹۴ (۲۵)
دی ۱۳۹۴ (۳۹)
آذر ۱۳۹۴ (۲۴)
آبان ۱۳۹۴ (۲۴)
مهر ۱۳۹۴ (۳۰)
شهریور ۱۳۹۴ (۲۹)
مرداد ۱۳۹۴ (۴۰)
تیر ۱۳۹۴ (۵۴)
خرداد ۱۳۹۴ (۳۲)
آذر ۱۳۹۳ (۱)
مهر ۱۳۹۳ (۳)
خرداد ۱۳۹۳ (۲)
ارديبهشت ۱۳۹۳ (۲)
فروردين ۱۳۹۳ (۷)
اسفند ۱۳۹۲ (۶)
بهمن ۱۳۹۲ (۱۱)
دی ۱۳۹۲ (۱۳)
آذر ۱۳۹۲ (۱۶)
بیخیال
+شنیدم الان سربازی اینجوری شده که دوماه میری اعزام بقیشو برمیگردی شهر خودت تو پادگانای شهر خودت.راس میگن!؟
یسری از جماعت باید بالاخره یجوری اثبات کنن از بقیه بدبخترن یا نه؟؟
یه عده عادتشونه همیشه میخوان بگن ما خیلی خوبیم بابا انقد سختی کشیدیم الانم اند موفقیتیم میخوان به بقیه بگن تو بدون هییییچ تلاشی به همه چی رسیدی.. مگه میشه؟ مگه داریم؟؟
اتفاقا من برام قشنگ بود که با اون همه سختی سربازی که احتمالا نمیتونم حتی درکش کنم ، شما میاین و از نیمه پر لیوان و خاطره های خوشگلش مینویسین...
ولی خب اینم یه جور برخورده دیگه. وقتی به این فکر کنی که فقط از این میاد که درکی نداره و توی دنیای خودشه و نیت بدی نداره کمتر عصبانی میشی.
ولی در مورد ادمایی که اصرار دارن با نیت خاصی رنج و احساسی که داری رو بی ارزش کنن واقعا جز فاصله گرفتن راه حل دیگه ای به ذهن آدم نمیرسه. اینا دیگه خیلی بدن.
به ادمای دیگه فکر کن. کلی هستن ادم که درک میکنن. اینطوری احساست بهتر و متعادل تر میشه:)
هر جا که باشه
خوب شدی حالا؟ :)
شما هم اگه به این نتیجه برسید کمتر از واکنشها ناراحت میشید.
+ با وجود اینکه منم دوست داشتم برم سربازی! اما همین که آدم مجبوره از کلی آدم زور بشنوه و اطاعت کنه واقعا خودش میتونه نشون دهندهی عمق فاجعه باشه اونم برای کسایی مثل من که حتی اطاعت از حرف خلاف میلمون تو خانواده هم برامون زجرآوره ... از ۲ سال عمری که میره هم چیزی نمیگم دیگه!
یوهاهاهاهاااااااااا^___^ بالاخره چشمت زدم پسر صبور ساکت؟ ای پیر مرد بی حاشیه؟ :-D حرصی شدی از مخاطب؟ دادت در اومد برادرم؟ اینا اگر اثار رفاقت با من نیست پ چیه؟:-D
+بگردمتون بابا سربازهای وطن پاکم! نمیدونن خب رامین. (در جهت دلداری دادن و تسلی خاطر) برا ندونستن بقیه حرص نخور مادر. به قول خودت اوووون بی شعوره به من چه؟ میتونی هر زمان دلت میخواست با دوستای گروه اول صحبت کنی زنگ بزنی خودم تا صبح کی از همه بدبخت تره بازی در بیاریم بخندیم:-D :)
حرص نخور مادرم. سربازی اندازه کافی اذیت میکنه تو خودتو بیشتر اذیت نکن. و اینکه بله! گاهی انتظارتون از مخاطب رو بیان کنید! به خدا هیچی نمیشه!
+حالا این دوستمون تو کامنت اخر پست قبلی معلومه کم تجربه _ یاد بگیریم نگیم کم سن_ است و من به شخصه از این دوستا زیاد داشتم که بال بال میزدن اخبار سربازی دختران رو اعلام کنه! اینا دسته نسبتا بی گناه تری هستن رامین جان:-D نمیدونن طفلکا نمییییدونن! دچار جهل ان! جهل برادر جهل!
شما با شخص بنده صحبت کن در این موارد که تو چشات نگاه کنم بگم خشم شب میدونی چیه؟ بعد تو بگی این سوالیه که من باید از تو بپرسم:-D
#اوکی مونده بود رو دلم یه جا بگمش
# رامین دوسداشتی جهت پاکیزه موندن فضای بلاگت این کامنت رو محو کن
یکی از بچه ها اروم در گوش اون یکی گفت کاش من جای فلانی بودم. ببین چه شاده! ببین چه رنگیه! اسوده بی دغدغه!
و بنده ناظر بر قضیه.
از اونجایی که ناظر بر قضایای بسیار دیگری هم هستم و اگاه به دغدغه های هر دو نفر، دلم میخواست بزنم رو شونه اون دوست عزیز بگم ببین این ادمی که میگی شاد و بی دغدغه و ایناس یه ماه پیش از شدت فشار روحی از حال رفت، پدر مادرش دو ماه پیش جدا شدن، چند ماه قبلشم فهمید عشقش خیانت کرده. و اینها تنها باریکه ای از دغدغه هاشه. خیلی دوسداری جاهاتونو عوض کنید و به جای قبض بلیط سینما قبض سرم بیمارستان تو کیف پولت باشه اره!؟ اوکی لتس چنج! و بعد چوب دستی اش را در اورد و ورد مقدس اوکی لتس چنج را خواند.
حالا بیا به آدما حالی کن "هر کی دم نمیزنه صرفا پیروز نیست… "
اره خلاصه. ملتی هستند که گمان میبرند هر کی خندید و صداش در نیومد بی غمه!
خودت خوبی پیر مغان؟
+میدونستی من تو لفظ بهت میگم پیر مغان تو ذهنم میگم رام رام؟ :| )
و سرمون باند پیچی شبونه حمله کنیم به بولدوزرچی