ای رامین !
ای خودم !
محبت کن. بدون توجه به اینکه واسه کی انجام میدی تا وقتی یکی بهت بدی کرد، به خودت نگی که من دیگه به کسی محبت نمیکنم. نذار آدما با رفتارشون تورو عوض کنند. انتظارِ محبت دیدن، بخاطر محبت کردن، اشتباهه.
ای رامین !
ای خودم !
محبت کن. بدون توجه به اینکه واسه کی انجام میدی تا وقتی یکی بهت بدی کرد، به خودت نگی که من دیگه به کسی محبت نمیکنم. نذار آدما با رفتارشون تورو عوض کنند. انتظارِ محبت دیدن، بخاطر محبت کردن، اشتباهه.
خلاصه که اصلاح کن برادر. مخاطب عادت کرده با اون لحن بخونه
پ.ن:یه لحظه موقع نوشتن مینوشی ذهنم درگیر بود که مینوشتی یا مینوشتیییین؟ بعد یهو فرایند صمیمی شدنمون از جلوم رد شد و لبخند:) چه قدر یبث بودی اوایل در نظرم دوست عزیز! چی شد که به اینجا رسیدیم واقعا؟ 😆 خوبی خودت سرباز؟ کفشارو جفت کردین اون اقاهه بهتون گیر نده؟ گرگارو ماچ کردی؟ دماغت چاقه؟ یب زمینی تخم مرغای شام هنوز نفری یه دونه اس؟
+رامین قرار شده از سربازی حرف نزنه صخی قرار نشده از سربازی نپرسه😆
+یاد اوایل اموزشی علیرضا افتادم گرگ زخم خورده بودم هر کی میگفت سربازی ریمو میشد:|
داداش ارادت داریم. ترکشات ما رو نگیره یه وخ خدایی نکرده
#حالا اگه صخی ول کرد
+اخیرا نمیدونم به چه علتی ولی حوصله مجازیم داره به صفر میرسه 99% مواقع کامنت ها رو تایپ و سپس نصفه رها میکنم. میخواستم اینم نصفه رها کنم و نفرستم که رفتم ادامه کامنت رو خوندم و خندم گرفت و اره بابا:)) دمت گرم تو یه کنکوری رو خندوندی!
کنکور دهن منو اره واقعا رامین! دیشب عروسی بودیم، گرمم بود اومدم با بادبزن خودمو باد بزنم. دختردایی مامانم گف وای نه! باد نزن سرما میخوری نمیتونی کنکور بدی:| خلاصه که منو همه با کنکور مچاله کردن برادر شما دیگه نمیخواد حال مارو بگیری. 😆
++ نه نه نه! این بار اجالتا سخت در اشتباهی. این دوره ای که داری ازش حرف میزنه - علیرضا هم عطسه میکرد- اتفاقا همین اواخر بود. اون دفعه یادته از کتابخونه زنگ زدم؟ دقیقا از اون موقع تا همین چند روز پیش کااآملا تو همون حالت #اونم اب میخورد بودم و اتفاقا هربارم یاد تو میافتادم و خندم میگرفت:|
اموزشی دو ماه بود تموم میشد بالاخره. منم اون موقع در حد عطسه نبودم خدایی:))) نبودی این اخریا ببینیم! از اب خوردن گذشته بودم ، رسیده بودم به اینکه واااااای اونم نفس میکشید😆 اصلا یه وضعی واقعا.
ای جااااااااااآااااااااااان ! الله وکیلی انفالو زد؟ اوکی یه هویچ بستنی طلب من یه سجده شکر طلب خدا! خلاص شدی کاکو! مخاطب بد از مار بد بدتره! صخی (ره)
نتونیم نتابیم کاش
خوبید؟
یکی از وبلاگ هایی که همیشه خوندنیه:)
در این راستا چندتا کتاب خوب معرفی کنم؟
ان شاءالله که بتونی
اول ایخودم، بعد ایرامین. -_-
بعد ترش، من نمونهی عینی این رو دیدم. شاید یه حس سبکی داشتهباشه، ولی خیلی به آدم فشار میاره..
نبینم کسی چپ نیگاش کنه ها
+ضمن اینکه رامین جان عدل علیه؟ تو خلاص شی ما هنوز گیوتین دور گلومون باشه؟
دارم لحن بچه گفتنت رو تصور میکنم 😆
بخونید ان شاء الله و طوری بخونید که قشنگ یادش بگیرید و بهش عمل کنید بعد برید کتاب بعدی...
چهار اثر از فلورانس اسکاول شین ترجمه خوشدل
هفت عادت مردمان موثر استفان کاوی ترجمه خوشدل
شما عظیم تر از آنی هستید که می اندیشید3 مسعود لعلی
راز راندا برن ترجمه نفیسه معتکف
بنویس تا اتفاق بیفتد هنریت کلاوسر
هنر خوب زندگی کردن رولف دوبلی
حکایت دولت و فرزانگی مارک فیشر
از دولت عشق کاترین پاندر
ضمن اینکه حالا جدی! بیام تبریز میاین؟
@پیرمغان
@پری
+یکی از تصورات قشنگم اینه که با چارتایی نشستیم بعد سعید کنار دست منه و شما دوتا نمیتونید اذیتم کنید:| # رنجی که از ترکی حرف زدنتان میکشیم.
# دو دورو دو دو دو! عمو سعید! ^_^
صخی پاشو بیا ^___^
"فقط اونجاش که سعید بیشتر از ما ترکی حرف میزنه :)))))))
@رامین
یه چیزی تعریف میکنم یعنی مسخره کنید با نهایت احترام جفت پا تو حلقتونم گفتم حواستون باشه :))
تمام حس های من با حالت تهوع عجین شده، اوج شادی، اوج هیجان، ترس زیادی حالا هرچی. کامنتا صخی و جوابای رامین یه دلتنگی خیلی شدیدی در درونم ایجاد کرد که فورانش با حالت تهوع همراهه🙈🙈
یعنی فکر کن من از خوشحالی بجای شادی های مرسوم عوق میزنم.
کیف احوال؟! به به دوزلدی😍
کجای کاری عزیزم؟ من تو حالت تهوع 24ساعته اسیرم( احتمالا بابت استرس زیاده)
خلاصه که پسرا رو میشونیم کنار هم من و تو کیسه به دست هی معده هامونو تخلیه میکنیم.
@رامین
چرا کودکای درونمون دارن موهای همو میکشن؟ :/// 😆
ضمن اینکه اومدم بگم سعید خیلی... ترکی حرف بزنه! یهو یادم افتاد نه نه! سعید تو تیم خودمه باید هواشو داشته باشم.😎 خلاصه که اذیتم نکنید دیگه بابا اه! من لوس ننرم! قهر میکنم گریه کنان میام خونه مون به مامانم میگن مامان رامین اینا منو بازی راه نمیدن! (فک کن 😆 )
این بود واقعا ارمان های امام و یخ در بهشت؟ که من با چشم اشکبار بیام خونه؟ لاقل تو کامنت که مهمون نواز باشین لعنتیا:|
رامین خیالت راحت من داور وایمیستم برا ول کردن موهاتون :))
دیدی صخی، رامین بهت اطمینان میده ازت حمایت میکنم.
یادت رفته من گاه از این ور بوم میافتم گاه از اونور بوم :))
خلاصه که جایی که پری باشه صلح حاکمه😎😋😋 بی دلیل اسممو پری نذاشتن، پری مهربونم من :)
سلام پری
و سلام سعید
و سلام ای تمام کسانی که کامنت را میخوانید
خواستم بگم من دیگه اینجا لااااام تا کاااام صبت نمیکنم آااااا آاااا! (زیپ دهانش را میکشد)
یه انقد (فاصله بین انگشت شست واشاره) پرایوسی چیه؟ همونم برا ادم نمیذارن که !
من از اولشم میدونستم مجازی جای من نیس
خداناگاهدار اصن! به مامانمم میگم بازی رام نمیدین!
هیچی تلفنی با من حرف زده فاز به فاز شده :))
میخواد یا شما یا من خلاصه یکیمون آنفالو کنیم شاید هم هردومون همزمان :|)
منو :))
میگه چرا همه کامنتا یادت مونده حتی از خیلی وقت پیش :)
ای جاست واز کیدینگ
+هیچی نش ه بابا رامین
داشتم با پری صبت میکردم بعد دو ساعت من با اب و تاب یه خاطره تعریف میکردم و در انتها پری میگف تکراری بود تو کامنتا رامین خوندم:|
اصی من کمرم رگ به رگ میشد واقعا! در جریان ریز جزییات بود!
دیروزم داشتم با سعید حرف میزدم باز همین بساط بود! گرخیدم واقعا:-D این بود که سر شوخی را باز کرده و بدین جا کشاندم فق حواسم نبود که مدیر وب در جریان نیس
یازده دقیقه
سیزده دقیقه
و شما رندش کن بگو یه ربع
نردیک ۴۵ دقه داشتیم حرف میزدیم!! قابلیت های خاص من:|
+فقط سعید شانس نداره :/ دیروز داشتیم حرف میزدیم من یهو دیدم کیف پولم نیس قطع کردم:| بعدم چون فک میکردم یا ازم زدن، یا هر جا جا گذاشتم بعیده که سرجاش باشه کااااملا سکته زدم و پس از پیدا شدن کیف پول زنگ زدم گفتم من فشارم افتاده خدافظ:|
من برم ذوق کنم چهل پنج دقیقه با آرامش باهام حرف زدی :))
@ رامین
بس که خندیدم همچنان گونه هام درد میکنه :)
باورت نمیشه الان با یه لحنی که ایا این جزو اسرار هست یا نیست به پری میگم پری رشته رامین رو بهم میگی؟
قیافه پری رو تصور کنید
میگه: یه ربطی به دکترمُکتر داشت😂
@رامین
بچه رو بقدری ترسوندی یادش رفته رشته ات رو بارها اینجا گفتی فکر میکنه شاید سکرته :)
سکته ریز من هیچی اونجا که تو گفتی انفالو بزنیم:-D
خلاصه که رامین جون لطفا امشب نمیر _ دور از جونت البته_ که خونت نیافته پای ما دوتا دختر طفل معصوم
در ادامه یحتمل باید میپرسیدی ساجی جون رشته خودت یادته؟:-D
پری بیا وبشو فتح کنیم از چنگال اهریمن گونه اش بکشیم بیرون
حالا رامین جون چنگالت هم سکرته یا میتونیم در موردش حرف بزنیم؟
فرزندم منو شریک جرم نکن عشقم :)
خاک بر سر ادم فروشت دوست عزیز
سعیدم که نیسسسس
رامین تو خودت بیا تو تیم من که وب رو از چنگال خودت در بیاریم:|
واقعنی سکته رو زد...
چنگال بی چنگال(کج کردن قیافه):-D
#عن سربازی
با این قدوقواره لوس شم چه شود😂😂😂😂
اره دیگه:/ پ چی تون بود؟!:/
باید سعی کنیم از هیچ کس هیچ وقت هیچ تقعی نداشته باشیم:)
خندمم واسه روی گشاده بود که نشون بدم. کلن دیدم اینژا بعضا دلیل کاراشونو ریز به ریز مگن منم گفتم.