عقاید یک رامین

عُجب

عبارت است از بزرگ شمردن عمل صالح و زیاد شمردن آن و مسرور و خوشحال شدن به عمل خود و خود را از حد تقصیر خارج دانستن و به جایی رسد که بر خدای تعالی منت گذارد. 

دوشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۸، ۰۴:۳۵ ب.ظ

 ۲۰ تا نظر تا الان نوشتن

پس هر وقت عمل خوبی انجام دادم و خوشحال شدم کلمه عجب رو بر زبان بیاورم.:)
بله :)
خدا به دور o_O
:)
هیچی نفهمیدم :|
نمی‌دونم چطوری بیشتر توضیح بدم
چه عجیب هستیم ما آدم‌ها:|
بله :)
غرور همیشه نابود کننده س
کجایی نبودی؟
هستم ولی کم
تازه از شدت غرور انگار یه دیگ تیلیت خورده،سنگین سنگین راه میره نگا میندازه اینو اون هرجا وقت بیاره با صدای نازک میگه فلا کارو کردم.
(وی خودش را میگفت)
:)
ول کن تابستونی:))
چقدر عذاب کشیدیم از دست این تعریفا تو مدرسه
بعضا ممکنه آدم رو به قهقهرا ببره
کامنت ها بی جواب میمونن شکل وبلاگ یه جوری میشه.!
خستم :))
امیدوارم خستگیتون دلچسب طور دربره :)
ممنون :) چه آنلاین :))
بهتون گفتم که نسبتم با وبلاگ چطوریه. :)))
😎😎😎😎
بله بله
http://uupload.ir/files/i4vi_img_۲۰۱۹۰۷۱۸_۱۹۴۱۲۵.jpg


نکته عکس را بیابید.
همونجا که یه ساعت خندیدیم؟؟ همونجا که من بردم؟ ظفرمندانه؟
یپپپپپ:))))
:)

چطوری بچه؟ 
همون‌جا که صخره‌ مونده بود تنهای تنها! [اون‌که تو بلاگفا می‌نوشت شیطونک]
:))))

شیطونک؟ متوجه نشدم :|
خوبم پیر مغان:) عجیب خوبم خداروشکر:) تو خوبی؟

+باورم نمیشه با عکاس باشی بلاگستان بودیم و تنها عکس موجود من همینه:|

+عارفهههه^___^ :) ضمن اینکه کی تو بلاگفا مینوشت؟ نگرفتم چی شد.
ضمن اینکه تو کامنتای رامین مخاطبا حق ندارن باهم صحبت کنن ( نگاه کجکی) لطفا منو در شرایط پاسخگویی نذارید مدیریت محترم خوششون نمیاد. نشد همون گرگا هم بخورنت وبلاگ از چنگال بی رحمت خلاصی پیدا کنه رامین جون. ایش!
خداروشکر منم خوبم :)
آره حیف شد اصلا عکس نگرفتیم :|

بابا اونجا من موقعیت پیروزی پیدا کرده بودم نمی‌خواستم به این سادگیا از دستش بدم :)))) وگرنه کامنت جای حرف زدنه دیگه، جای پرورش ماهی نیست که :)) 

فقط اونجا که گفتم مگه اثر گلخانه‌ای می‌خوای درست کنی با شلوار :)))) چقدر خندیدین
از اثرگلخانه ای و حس ظفرمندانه استفاده ابزاری نکن. بد ریتی دوست من. دیگه کلا تو کامنتات حس راحتی ندارم.


++++ روزی چندبار با دیدن پله برقی، فکر به هر چیز عبثی، و تفکر به گرمایش جهانی و اثر گلخانه ای خندم میگیره! یعنی جاویدان شدی با اثر گلخانه ایت دوست من:)))
یه حسی میگه چشات باز همون مدلی شده انگار بخوای بزنی :| چرا خب

:))))) والا آخه چیه اون کشاا
تو بلاگفا وقتی کامنت می‌نوشتیم و از آیکون‌ها یا همون ایموجی‌ها استفاده می‌کردیم تو یه کروشه به شکل یه واژه می‌نوشتشون، ولی وقتی کامنت نمایش داده می‌شد، به شکل ایموجی دیده می‌شدن. اون ایموجی شیطانی بنفش‌رنگ رو می‌نوشت [شیطونک]

:))
باید بگم که من به اندازه شماها کامنت‌بذار و فعال نیستم، ولی در جریان باشید که من حاضر و ناظر بر این‌جا هستم.
+می‌تونید حس ظفرمندانه‌تون رو داشته باشید!
آهان الان متوجه شدم. چون اونجا یه دوستی داشتیم به اسم شیطونک من یه لحظه با اون قاطی کردم :| :))

حاضر و ناظر :)) مرسی :))

من همیشه تو این مودم :))
وای الان دقییییییقا داشتم به سعید میگفتم بیچاره رامین شانس نداشت! خورد تو دوره افسردگی من از صد تا شوخیش به پنجاه تا حتی نخندیدم:| سعیدم گفت اره میدونم نگاهات این جور وقتا چه مدلیه:| الان دیگه یه جوریه خودمم دارم از چشای خودم حساب میبرم والا :|

+تازه اون کشا که خوبه! یه دونه از همون دمپاگشادا که میگفتی دارم. چه قدرم اخیرا پوشیدمش! هر بار رو کفشم مرتبش میکنم، هی یاد اون لحظه ای میافتم که دستتو گرفته بودی رو کفشت ابعادشو مشخص میکردی:-D

+ تامام کنید این سخنان بیهوده. تاماس فرت.
نکشیمون دارای نگاه غضب‌ناک :)))

:))) فرمانده با جوراب شیشه‌ای :))))
من فقط محو قالب وبلاگ و قالبهایی که ساختین شدم دیگه فرصت نشد پست بخونم
درود به این همه خلاقیت!
خیلی ممنون :) لطف دارین

شما اون یکی قالب‌هارو از کجا دیدین؟
از وبلاگ پایان ویرانیِ من دیدم :)
اوهوم :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
بایگانی
مهر ۱۳۹۸ (۱۹)
دی ۱۳۹۷ (۱۹)
تیر ۱۳۹۷ (۱۳)
آذر ۱۳۹۶ (۱۲)
مهر ۱۳۹۶ (۱۸)
تیر ۱۳۹۶ (۱۹)
دی ۱۳۹۵ (۱۲)
آذر ۱۳۹۵ (۱۶)
مهر ۱۳۹۵ (۲۴)
تیر ۱۳۹۵ (۲۵)
دی ۱۳۹۴ (۳۹)
آذر ۱۳۹۴ (۲۴)
مهر ۱۳۹۴ (۳۰)
تیر ۱۳۹۴ (۵۴)
دی ۱۳۹۲ (۱۳)
آذر ۱۳۹۲ (۱۶)