دانشگاه ! نمیدونم داره تموم میشه یا نه . ولی حرفایی هست ک دوست دارم بزنم . اینکه قبل از اومدن ب دانشگاه ، ی جور دیگه فک میکردم ، یجور دیگه زندگی میکردم ولی با اومدن ب دانشگاه همه چیز عوض شد . جدا از اینکه تو دانشگاه مسائل علمی مطرح میشه ( الکی مثلا ) من چیزای دیگه ای دیدم ک هیچ جای دیگه عمرن میشد ب اینا رسید
هیچ وقت فک نمیکردم کسی ک قراره بغل دستم بشینه ، 80 واحد بیست داره
هیچ وقت ب ذهنم نمی رسید ک ی دختر میتونه با کفش تابستونی پسرونه ( خودشم بدون جوراب !! ) بیاد دانشگاه
هیچ وقت تصور نمیکردم دوستی خواهم داشت ک سیگار بکشه
هیچ وقت فک نمیکردم رنگ های استفاده شده (!) در یک نفر (!) میتونه از تونالیته رنگ های فوتوشاپ هم بیشتر باشه
هیچ وقت فک نمیکردم ک من هم طرز فکر من هم میتونه اشتباه باشه
...
خلاصه دانشگاه بیشتر از اینکه جایی واسه تحصیل علم باشه ، برای من جایی واسه فهمیدن دنیا بوده . اینکه قرار نیست همه مث هم باشن . اینکه با فرهنگ بقیه شهر ها اشنا شدم . دوستای خوب پیدا کردم . اینکه فهمیدم مردم رو همون جوری ک هستن قبولشون کنم . قبل از اینکه بخام خودشونو تغییر بدن و مث من فک کنن ، خودمو اصلاح کنم . اینکه سطح توقعاتمو بیارم پایین . فهمیدم دنیای آدما چقــــدر میتونه با هم دیگه فرق داشته باشه . متوجه شدم ک آدمها میتونن بهتر از من باشن . من بهترین نیستم .
از اینکه اومدم دانشگاه حوشحالم .
اگه دانشگاه این چیزها رو هم نداشت که دیگه هیچی نداشت... من هم پشیمون نیستم از رفتن به دانشگاه... اما خیلی هم خوشحال نیستم... الآن که داره تموم میشه خوشحالم.
اما دوران مدرسه مو اصلا دوست نداشتم وندارم
همیشه هم از تموم شدنش خوشحالم و تا حالا هیچوقت دلم تنگ نشده برای دوران مدرسه!
ولی دانشگاه خوبه :) احساس کردم وقتی رفتم دانشگاه تازه بزرگ شدم ، از همه لحاظ...
حالا من همه دوران مدرسه رو که دوست نداشتم یک طرف
دوران دبیرستان رو به شدت دوست نداشتم :|
یکی از دلایلش انتخاب رشته ی اشتباهم بود :(
انتخاب رشته ی دبیرستانم رو گفتم
رشته دبیرستانم ریاضی فیزیک بود
من مال ریاضی نبودم...