عقاید یک رامین

برگشتم

اما متفاوت‌تر از چیزی بود که تصور می‌کردم. تو کامنتای این پست نوشته بودین وقتی برگشتی از خاطراتت بنویس ولی من نمی‌خوام چیزی در مورد این دوماه بنویسم. خوش نگذشت. اصلا هم خوش نگذشت. نمی‌خوام حتی درباره‌اش فکر کنم. مهم اینه که 

شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۷، ۰۷:۴۹ ب.ظ

 ۳۰ تا نظر تا الان نوشتن

خوش برگشتین. امیدوارم این روزها اتفاقاتی بیفته که بشوره ببره این دوماه رو. :)
ممنون :) خوبی ؟
بالاخره این دو ماه تموم شد : ) بعدش کجایی؟
بخون جگر تمام شد. هنوز مشخص نیس
منتظر بودم ستارتون روشن شه و بگید برگشتید که امروز دیدم...
خدا رو شکر:))

شماره مدیر برنامتونم بدید :دی
ممنون :) شکر

گفته شماره اشو به کسی ندم :))))
کلی بگم آره.
جزئی بگم از بس تاریخ‌ادبیات خوندم حس می‌کنم فشارم افتاده! :| :))
خوبه :) 
اهووو اصلا حس درس نیس :))
عه اینجا رو ندیدم اول واس همین اونور کامنت دادم :دی
الان حالتون خوبه؟
یه کم بهترم :)
آره، تموم شد، بهش فکر نکن دیگه اصلا. چه طوری؟ خوبی؟
عجالتا این پیغام "تا اطلاع ثانوی نیستم که جواب کامنت هاتونو بدم" رو بردار.
باشه. خستم یه کم :))
چشم :)
فقط دیدم 8 کامنت پاسخ داده شده.
یعنی جیغ زدمااا رامین اوووومده....
هیشکدوممون فکر نمیکردیم دلمون اینقدر تنگ شه. دوماه هی نگذره دیر بگذره.
فک نکن. مهم اینه دوماه تموم شد...
:))
لطف دارین همه :)
آره. ولی خب استاد می‌پرسه باید بخونیم. (خودزنی و شیون)
حالا شما خودت چطوری در حال حاضر؟ :)
خستم. شب 3 ساعت خوابیدم. کمبود خواب دارم
کمبود خواب از مزخرف‌ترین چیزهای عالمه. مخصوصا وقتی از خستگی زیاد خوابت نبره! :| اگه به این مرحله نرسیدی بخواب حتما آقارامین. الان خواب واجب‌تر از همه‌چیزه. :دی
خیلی وقته رسیدم :))
خوشحالیم که هستین باز :)
خوبین؟
:)
چطوری شما ؟ :)
خوبم :)
شما به عنوان پسری که قصد نداره از خاطرات سربازیش چیزی بگه، اسمتون رو توی گینس ثبت کنید:-)
اصلا به این موضوع دقت نکرده بودم. راست میگین :)
چه عالی!
خوش اومدین :)
ممنوووووووون :)
آقا پس چجور مدیر برنامه ایه؟!:/
بگید من شمارشو به کسی نمیدم :دی
بذار بهش بگم ببینم قبول می‌کنه یا نه :))
خداروشکر تموم شد :)
امیدوارم در ادامه خاطرات خوب داشته باشید !(:

+ زود نگذشت ؟!!؟؟ [وی با گفتن این سوال در افق محو میشودD:]
ممنون :)

+ اگه کروشه رو نمی‌نوشتین دیگه فالوتون نمی‌کردم :| :)
منم از این رفتن ها میزنم ولی زود دلم تنگ میشه :(
امان از دل تنگ :|
-________-
ممنون که نوشتینش :)
خوبم منم
ممنونم :)
پست عاتون بود اما به صورت کلی جاتون خالی بود :)
شکر :)
لطف دارین :)
چه زود بیدار شدین.
بعد آموزشی بازم هست؟!
هرچی زور زدم نتونستم بعد 7 بخوابم :|
هفته بعد یگانم مشخص میشه
یعنی باز پادگان؟!
حداقل بعد دوماه پاشید برید نمایشگاه کتاب. :)
نه دیگه. الان قراره بقیه سربازیمو تو یگان بگذرونم . یگان هنوز مشخص نشده کجاست 
نمایشگاه کتاب هم پول میخواد هم حس واسه کتاب خوندن :))
اگه بپرسم یگان یعنی چی؟! یعنی خیلی رو اعصابم؟! :|
نه :)) خب بعد آموزشی، یگان مشخص میشه. بقیه سربازی رو باید اونجا گذروند.
یه سر بیا شمال بیا برو اولسبلانکا یه سر بیا برو جاهای معرکه ای که حتی دلت نمیاد پلک بزنی .. یه سر بیا قول میدم یکسال گذشته رو یادت بره دو ماه که چیزی نیست .. بهش فکر نکن تموم شد هر چی بود :))))
شمال وقتش اردیبشهته. الان فقط میخام استراحت کنم
خیلی ممنون :))
خواهش می‌کنم :))
گروه هنوز مونده ؟
آره. هست :)
قول داده بودم که برگردم ولی خب اخه معلوم نیس کجا بیفتم. ممکنه دوباره نتونم سر بزنم به گروه. اگه بیفتم همینجا میتونم دوباره بیام. سلام برسون به بچه‌ها
بیافت همینجا خب. :|)
باشه چشم :)
اگه منو یادشون باشه سلام شمارم میرسونم. :))
اگه دست خودم بود نمی‌رفتم کلا :))
ممنون :))
ادامه اش هرروز تا وقت اداریه؟!
هنوز چیزی مشخص نیس
آره واقعا.!
سربازی خیلی بده. :|
الان خوبین؟!
از اینکه آموزشی تموم شده خوشحالم
بچه های گروه درحال سلام متقابل رسوندنن :)
سلامت باشن :)
اوهوم باشه. :)
من برم دیگه تا شمام استراحت کنی وگرنه تا خود صبح مینویسم.
:))
شبتون بخیر :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
بایگانی
مهر ۱۳۹۸ (۱۹)
دی ۱۳۹۷ (۱۹)
تیر ۱۳۹۷ (۱۳)
آذر ۱۳۹۶ (۱۲)
مهر ۱۳۹۶ (۱۸)
تیر ۱۳۹۶ (۱۹)
دی ۱۳۹۵ (۱۲)
آذر ۱۳۹۵ (۱۶)
مهر ۱۳۹۵ (۲۴)
تیر ۱۳۹۵ (۲۵)
دی ۱۳۹۴ (۳۹)
آذر ۱۳۹۴ (۲۴)
مهر ۱۳۹۴ (۳۰)
تیر ۱۳۹۴ (۵۴)
دی ۱۳۹۲ (۱۳)
آذر ۱۳۹۲ (۱۶)