عقاید یک رامین

۳۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شبانه‌های بیداری» ثبت شده است

شبانه‌های بیداری

تو را شبانه خواهم مرد

شبانه‌های بیداری
۵ نظر
۲۸ آذر ۱۳۹۶ - ۰۲:۱۹

سالاد

1. نمایشگاه به خوبی و خوشی تموم شد. این دفعه باعث شد دوستانی مثل نرگس، هلما و آذری قیز رو از نزدیک زیارت کنم. چقدر این دیدارها لذت‌بخشند بماند که حافظه‌ام یه جاهایی کلا نات ریسپاند بود :))

2. در این یه هفته به دو مورد خودشناسی رسیدم:

  • توانایی دلداری دادنم فاجعه‌ست. هیچ حرف مفیدی نمی‌تونم بزنم. نمیدونم اصلا باید چی بگم. یعنی اگه بخوام یکیو از حالت غم و ناراحتی برسونم به حالت خنثی یه هفته باید تلاش کنم ولی در عوض، حالت خنثی رو خیلی راحت میتونم به حالت شاد تبدیل کنم.
  • وقتی عصبانی میشم، ترسناک میشم :| اینو مستقیم بهم گفتن :))
3. دوستی بسیار زیبا نوشته بود: فقط یه دانشجوی مهندسی میدونه که یه دانشجوی مهندسی هیچی نمیدونه. میشه گفت منم باهاش موافقم.
4. وی اشتباهی بجای "پاستای پنه" گفت "پانای پسته" و باعث شاد شدن دل دوستان شد :)))
5. احساسات و درونیات و ذهنیاتم مثل چند رشته نخ طویل بهم پیچیدن. نمیتونم این چند کلاف سردرگمو از هم باز کنم. 
روزانه
شبانه‌های بیداری
لینک
۱۳ نظر
۲۶ آذر ۱۳۹۶ - ۰۱:۱۶

بیاین با هم حرف بزنیم

تو فیلمای پلیسی نشون میده کاراگاه‌ها و پلیس‌ها میرن با مظنون‌ها و قاتل‌ها حرف میزنن تا حقیقت رو بفهمن، تا بدونن انگیزه یا هدف‌شون از انجام کارشون چی بوده. چرا ما برای حل اختلافات جزئی با دوست‌ها و اطرافیان‌مون باهاشون حرف نمی‌زنیم؟ در مورد ناراحتی‌هامون با همه حرف می‌زنیم غیر از خودشون

ذهنیات
شبانه‌های بیداری
عقاید
۱۰ نظر
۰۷ آذر ۱۳۹۶ - ۰۰:۰۳

18

نکنه یه چیزایی هست و ما نمی‌دونیم ؟

شبانه‌های بیداری
۱۴ نظر
۱۸ آبان ۱۳۹۶ - ۰۰:۳۸

و چقدر دردناکه این کشش روح

برای بالغ شدن علاوه بر جنبه فیزیکی، روح هم باید بزرگ بشه. بزرگ شدن روح هزینه داره. هزینه‌اش اینه که ظرفیت‌ات رو بیشتر کنی. زود پر نشی. زود سرریز نشی، همیشه جا داشته باشی برای هضم اتفاق‌ها. زود از کوره در نری. عکس‎‌العمل سریع و نسنجیده نشون ندی. تحمل کنی. صبر کنی. ببخشی. نادیده بگیری. حتی اگه پر شدی هم باید سعی کنی روح‌ات رو کش بدی تا بزرگ بشه و سرریز نشه 
ذهنیات
شبانه‌های بیداری
عقاید
۱۲ نظر
۲۸ مهر ۱۳۹۶ - ۰۰:۰۹

شاید بهتره جدول حل کنم

کار هر شبم شده حل سودوکو ولی هنوز تغییری تو حافظه‌ام ندیدم
شبانه‌های بیداری
۲۴ نظر
۲۴ مهر ۱۳۹۶ - ۰۱:۱۲

+ منم - علی

+ خیلی وقته پست نمیزاری اینستا، مثل من.

- آره دو تایی‌مون کلا پست نمیزاریم.

+ لایک هم نمی‌کنی مثل من.

- چرا یکی دوتا بعضی وقتا.

+ ولی من لایک نمی‌کنم. نگاه می‌کنم ولی لایک نمی‌کنم


(چند دقیقه بعد یکی از دوستان مشترک، فیلمی قدیمی پست کرد که خاطره‌های زیادی رو تداعی کرد برای هردومون)


- حرفت تاثیر گذاشت رفتم لایک کردم.

+ آره. منم لایک کردم. آخرین لایک قبل این لایک برمی‌گرده به ده روز پیش.

- واقعا یا همین‌طوری میگی؟

+ واقعا. آخرین لایکمو 5 اکتبر زدم.

- دور موندم ازت انگار. تعجب می‌کنم بعضی وقت‌ها از آمارهایی که یادت می‌مونه بعد یادم میفته که رامینی تو

+ :))

خاطره
دیالوگ
شبانه‌های بیداری
علی
۲ نظر
۲۳ مهر ۱۳۹۶ - ۰۰:۰۴

صدها سال

نوشته بود :


حرفایی که تو دل آدم می‌مونه مثل پلاستیک توی طبیعته، حتی پس از صدها سال هم تجزیه نمیشه

شبانه‌های بیداری
نقل قول
۶ نظر
۰۵ مهر ۱۳۹۶ - ۰۰:۱۶

من تو رو از دست دادم یا تو منو ؟

بعضی وقتا از خودم میپرسم من آدما رو از دست میدم یا آدما منو . یا حتی بطور دقیقتر

روزانه
شبانه‌های بیداری
۱۲ نظر
۱۵ شهریور ۱۳۹۶ - ۰۱:۰۵
بایگانی
مهر ۱۳۹۸ (۱۹)
دی ۱۳۹۷ (۱۹)
تیر ۱۳۹۷ (۱۳)
آذر ۱۳۹۶ (۱۲)
مهر ۱۳۹۶ (۱۸)
تیر ۱۳۹۶ (۱۹)
دی ۱۳۹۵ (۱۲)
آذر ۱۳۹۵ (۱۶)
مهر ۱۳۹۵ (۲۴)
تیر ۱۳۹۵ (۲۵)
دی ۱۳۹۴ (۳۹)
آذر ۱۳۹۴ (۲۴)
مهر ۱۳۹۴ (۳۰)
تیر ۱۳۹۴ (۵۴)
دی ۱۳۹۲ (۱۳)
آذر ۱۳۹۲ (۱۶)