عقاید یک رامین

لذت تموم‌نشدنی

چه کار یا اتفاقی هست که لذتش براتون هیچ‌وقت کم نمیشه، قدیمی نمیشه، تکرار صدباره‌اش دل‌تونو نمی‌زنه؟ 

برا من خندوندن بقیه و دیدن خنده هاشونه. مخصوصا کسایی که دوست‌شون دارم. تو تاریک‌ترین روزای زندگیم، تو ناامیدترین لحظاتی که گذروندم، این اتفاق زنده‌ام نگه داشته. لذت خالصه برام. جالب اینه اگه خودم بخندم چندان حالم بهتر نمیشه. دیدن خنده بقیه خیلی بیشتر حالمو بهتر می‌کنه. 

۱۱ نظر
۱۸ مرداد ۱۴۰۲ - ۲۰:۲۷

روکشیم

نگار یه اصطلاح داره به اسم «روکش». برای بیان سطح حال روحیه. خیلی مفهوم پرکاربردیه به نظرم. وقتی ازش می‌پرسم حالت چطوره؟ میگه روکش نازک. یعنی حال درونیم داغونه ولی با توجه به شرایط زندگی، مشکلات روزمره، رو حال داغونم یه روکش کشیدم که آدمای غیر صمیمی نبینن که حالم خوب نیست. وقتی این روکش نازکه، ه‍ر آن این امکان وجود داره که پاره بشه و درد و غم بریزه بیرون. مزیت استفاده‌اش با آدمای نزدیک هم اینه که طرفت میفهمه که شاید ظاهرا خوب به نظر برسی ولی در حقیقت خوب نیستی. این مفهوم تو عبارت «بد نیستم» یا «خوبم» دیده نمیشه. همه این حرفا رو زدم تا بگم احساس می‌کنم همه مون 

موخر
۱ نظر
۱۶ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۸:۰۲

واقعا چیه؟

این دو ماهی که اینستا نرفتم، باعث شده کیفیت روح و روانم خیلی بهتر بشه. چیه این اعتیاد بی‌فایده؟

موخر
۶ نظر
۰۱ مرداد ۱۴۰۲ - ۰۹:۵۵

خانما چه خوب شدن

از دختری خوشم اومد. با کمی تحقیق فهمیدم فاصله سنی‌مون زیاده. وقتی من دوم راهنمایی می‌خوندم، ایشون تازه بدنیا اومده 😅 اصلا بهش نمی‌اومد. بقول یه نفر
موخر
۳ نظر
۲۹ تیر ۱۴۰۲ - ۱۹:۲۴

بذارین مرده، مرده بمونه

اون روز یه چیزی دیدم. مثل رادیو چهرازی به خودم گفتم «اخرالزمون شده بخدا». دانلود آهنگ چنان مستم شجریان با صدای بیلی آیلیش! حالا این خوبه. یه سری دیگه هستن مثل «آهنگ جدید ایوان بند با صدای هایده». این دیگه بی‌حرمتی به شخص متوفی‌ست. 

۳ نظر
۲۹ خرداد ۱۴۰۲ - ۲۰:۳۰

بهم معرفیش کنین

کدوم آهنگ (یا آهنگا) می‌تونه دست بذاره رو دردناک‌ترین قسمت روح‌تون؟ 


+ برا خودم The montains هانس زیمر. عجیبه برام، بین این همه قطعه و شعر فارسی و خارجی، یه آهنگ بیکلام تونسته دست بذاره رو دردناک‌ترین قسمت روحم.

۲۲ نظر
۱۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۲۲:۵۴

برای رامین غمگینم

بشنوید
۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۰۰:۰۶

این روزا

احساس می‌کنم اونقدر به بقیه آدمای زندگیم وقت و انرژی گذاشتم، الان که باید برا خودم وقت و انرژی بذارم، خستم. 

مقدم
۱ نظر
۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۱:۰۶

واقعا چرا هیشکی برنمی‌گرده

این روزا فقط دارم خودمو می‌کشم این‌ور اون‌ور. بی‌حوصله و خستم. به شدت نیاز دارم به حرف زدن. نه بصورت چت. دیالوگ حضوری دلم میخواد. دلم می‌خواد ۱۰۰۰ ساعت فقط در مورد من حرف بزنیم. کسی باهاش حرف می‌زنم وسط حرفای من مشکلات خودشو مطرح نکنه، خوابش نگیره. نگه ایشالا درست میشه. منو بشنوه. نذاره بره. نگار می‌خواد بره، داداش می‌خواد بره، سعیده و فرشته هم دارن میرن. تنها بودم، تنهاتر دارم میشم

۴ نظر
۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۱:۰۱

یه جمله خوندم

دست گذاشت رو داخلی‌ترین لایه‌های روحیم. نوشته بود
A listener needs a listener too
۰ نظر
۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۲:۴۳

خیلی

خستم

موخر
۱ نظر
۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۰۹:۵۹

آفتاب‌پرست

دوستای نزدیکم می‌دونن که من از آب و هوای ابری متنفرم. یعنی قشنگ افسرده میشم. حتی وقتایی که خبر خوبی شنیدم یا اتفاق خوبی افتاده و خوشحالم، هوا که ابری بشه، انگار نه انگار که من شاد بودم. دپرس میشم؛ حالم گرفته میشه؛ دنیا به آخر می‌رسه برام. از اونجایی که بارون هم اکثرا همراه با ابره، روزای بارونی نه تنها افسرده میشم، بلکه یه افسرده خیس میشم. هی دوستام میگن "به به. تو این هوا حال میده فلان کارو کنی، بهمان جا بری و بیاین عکس بگیریم ... " و من تو این حالم که "واقعا؟ واقعا حالتون خوبه این ابرای سیاهو می‌بینین؟ با کجای این شرایط کثافت (😂) می‌خواین عکس بگیرین؟ "

اما در عوض آفتاب. من بنده روزای آفتابیم. می‌خواد تابستون باشه یا زمستون. مهم نیست. فقط نور خورشید باشه. حالم از این رو به اون رو میشه. با تمام مشکلات و مشغله‌های روزمره، انرژی می‌گیرم. امیدوارم میشم. حالم بهتر میشه. سیروان طور به خودم میگم " دوست دارم زندگی روووو " 

اخیرا با دوستم که داشتم در این مورد حرف میزدم، تهش بهم گفت "یه آفتاب‌پرست واقعی هستی". چقدر خوب و دقیق گفت. آفتاب‌پرست. حتی به این فکر می‌کردم اسم وبلاگو عوض کنم به آفتاب‌پرست. ولی حیف صفت خوبی نسبت به حیوون آفتاب‌پرست داده نمیشه‌.
۷ نظر
۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۲۰:۵۳

ناقابل

سواچ مدل SYXS102 دلم رو برده. 9 میلیون
علایق
عکس
۲ نظر
۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۲۳:۵۹

عجیبه

دوست داشتم همسایه‌ای مثل پِنی داشتم. کسی که دنیاش باهام کاملا متفاوته.
علایق
۰ نظر
۰۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۲۰:۱۳

خیلی سریع جواب بدین

3 نفری که از همه بیشتر دوست‌شون دارینو در نظر بگیرین. 


در نظر گرفتین؟


چه حیف که خودتون بین‌شون نیستین.

مقدم
۶ نظر
۳۰ فروردين ۱۴۰۲ - ۲۳:۱۷

ممنونم

خیلی وقته می‌خوام از یه عده تشکر کنم. از خانمایی که با وجود این همه آزار و اذیت کلامی و جنسی، ظلم، تبعیض و ... همچنان با مردا با احترام حرف می‌زنن و خطا و اشتباه بقیه رو پای همه مردا نمی‌نویسن. کسایی که نمیگن "همه مردا فلانن". به نظرم کار بزرگی می‌کنن. واقعا ازشون ممنونم. از مردایی هم با خانم‌های اطراف خودشون خوب و درست رفتار می‌کنن هم ممنونم. از اونایی که خودشو برتر نمی‌بینه. از اونایی که رفتارای سطر اول رو انجام نمیده. میشه گفت از همه آدمای خوب

موخر
۴ نظر
۲۵ فروردين ۱۴۰۲ - ۲۱:۴۸

خیلی خیلی زیاد

پول میخوام. زیاد.
موخر
۵ نظر
۲۴ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۸:۳۷

پومودورو

نمی‌دونم از سیستم پومودورو استفاده کردین یا نه. منم برا خودم یه مدلشو ساختم. شاید بدردتون خورد : Pomodoro

 + طراحی قیافش کار من نیست
لینک
۵ نظر
۲۰ فروردين ۱۴۰۲ - ۲۱:۴۱

nobody cares


۱ نظر
۱۴ فروردين ۱۴۰۲ - ۲۳:۲۹

جالبه

Some talk to you in their free time and some free their time to talk to you. Learn the difference

۲ نظر
۰۹ فروردين ۱۴۰۲ - ۲۳:۳۳

Pig game

اسم بازی pig game عه. نمی‌دونم فارسیش چی میشه.


معرفی : بازی هم حالت تک نفره داره هم دو نفره. 

دو نفره: نوبت نفر a عه. تاس میندازه (roll dice). مثلا 4 میاد. تا زمانیکه عدد 1 نیومده می‌تونه تاس بندازه. فرض می‌کنیم دوباره تاس میندازه. مثلا 2 میاد. جمع عدداش میشه 6 (current). برای اینکه این عدد رو تثبیت کنه (hold) میزنه. وقتی عدد تثبیت شد، نوبت نفر b عه.
تاس میندازه. میشه 5.
یه بار دیگه تاس میندازه میشه 2. جمعا میشه 7.
یه بار دیگه تاس میندازه. میشه 6. جمعا میشه 13.
یه بار دیگه تاس میندازه میشه 1. هر موقع عدد 1 بیاد، جمع عددا صفر میشه و نوبت نفر مقابل میشه و نمی‌تونه تثبیتش کنه. 

نوبت نفر a عه. تاس میندازه. میشه 4. همین رو hold میزنه و تثبیت میکنه. جمع عددای تثبیتیش میشه 10 (6 تا از قبل داشت). دوباره نوبت نفر b میشه و ادامه پیدا می‌کنه.

هر کی جمع عدداش به 100 برسه برنده میشه.


تک نفره: همون حالت دو نفره ست ولی بجای نفر مقابل خود بازی تاس میندازه و تصمیم می‌گیره میره جلو.


+ طراحی قیافش برا من نیست. من فقط منطق بازی رو نوشتم

لینک
۲ نظر
۰۷ فروردين ۱۴۰۲ - ۲۱:۳۱

شاید خوشتون اومد

فیلد کاریم رو عوض کردم. برنامه نویسی می‌کنم. overthink ام زیاد شده. خیلی زیاد. 

چند تا از نمونه سایتایی که برا خودم زدمو می‌ذارم اینجا. شمام نگاه کنین. 

وردل فارسی

لینک
۹ نظر
۰۳ فروردين ۱۴۰۲ - ۲۳:۱۷

interstellar

شما هم تو شهرتون، پنجره اتاق رو باز می‌ذارین نیم ساعت بعد 20 سانت خاک می‌شینه رو وسایل؟ اینجا عینهو شده

موخر
۹ نظر
۲۳ تیر ۱۴۰۱ - ۲۳:۰۱

تقلب

به نظر من هیچ کار بزرگی یک شبه انجام نمیشه. پشتش هزاران بار اون کار بزرگ در مقیاسی کوچکتر انجام شده یا حداقل تلاش شده برای انجامش. تمرین شده. مهم هم نیست اون کار بزرگ، خوبه یا بد. یک بسکتبالیست نمی‌تونه یه شبه وارد لیگ NBA بشه. از بچگی باید بازی بکنه، تو تیم مدرسه، تیم دانشگاه، شهر، کشور و ... . هزار بار بازی کرده. هزار بار شکست خورده. هزار بار برده. همه این شکستا و پیروزی‌ها تجربه شدن براش تا بیشتر یاد بگیره. 

در نقطه مقابل کسی که اختلاس می‌کنه، یه شبه آدم بدی نشده. این طور نبوده که یه عمر کار درست انجام بده و یهو یه دزدی بزرگ انجام بده. قبلش هزار بار دزدی کرده. از وقت بقیه، از مال بقیه، از حق بقیه. همین موضوع باعث شده من همیشه از تقلب کردن بدم بیاد. چرا؟ چون نمونه کوچک یه ظلم بزرگ، در مقیاس کوچکه. وقتی تو مدرسه ملاک میشه نمره، بعضیا فقط برای تایید شدن (یا از ترس تنبیه شدن) تلاش می‌کنن با تقلب به نمره بالاتر برسن. وقتی به نمره بالاتر می‌رسن و از طرف بقیه تشویق میشن، خوششون میاد. مزه‌اش زیر دندونشون می‌مونه. قبح عمل نادرست ریخته میشه. ادامه میدن به تقلب کردن. تو دانشگاه تقلب می‌کنن.‌ کار پیدا می‌کنن تو اونم تقلب می‌کنن. مسئول میشن اونجا هم تقلب می‌کنن. به نوعی از بچگی تقلب کردن رو تمرین می‌کنن و رفته رفته حرفه‌ای تر میشن و تقلب‌های بزرگتری انجام میدن. برای حل این مشکل به نظرم باید جلوی همین کارهای اشتباه هرچند ریز، گرفته بشه. اشتباه اشتباهه. چه بزرگ چه کوچک. نباید بذاریم اشتباه‌های کوچک برامون عادی بشه

من راهنمایی تقلب نمی‌کردم ولی دبیرستان تو بعضی درسا تقلب می‌کردم. ولی تو دانشگاه شدیدا جلوی خودم وایستادم که تقلب نکنم و موفق هم شدم (هزینه‌شو هم دادم. جلوی n نفر آدم بهم فحش دادن که چرا تقلب نمی‌رسوندی). نمی‌دونم دانشجوهایی که تو دانشگاه تقلب می‌کردن چطور می‌تونن با وجدان‌شون کنار بیان... 

اینم اضافه بکنم، من نمیگم هر کسی که تو دوران جوونیش تقلب کرده، تو آینده آدم جنایتکار و مفسدی میشه! ولی هر اختلاس‌گری (بطور مثال) از همین تقلب‌ها و خرده‌ستمگری‌های کوچیک شروع کرده. 
۴ نظر
۲۸ خرداد ۱۴۰۱ - ۲۳:۰۳

حال این روزا

تو پیچی که حتی بلد، گیجه.

۱ نظر
۲۶ خرداد ۱۴۰۱ - ۲۳:۰۲

بی‌غم، بی‌تفاوت، بعضا خوشحال

تو کز محنت دیگران بی‌غمی

نشاید که نامت نهند آدمی

شعر
موخر
۲ نظر
۱۱ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۴

لازمه بگم از من هم کلی آثار ماندگار هست؟

جاهای مختلف آدما می‌نویسن وقتی گوشی‌شونو برای نشون دادن یه عکس یا ویدیو به یه نفر دیگه میدن، دلهره اینو دارن که طرف نزنه عکس بعدی. در مورد من این مورد به واتساپ بر می‌گرده. بچه‌های دفتر که دیگه نیازی به معرفی ندارن، (برای آشنا شدن باهاشون تگ بچه‌های دفتر رو بخونین) همیشه در حال مسخره بازی هستن و یه عده گوشی‌به‌دست هم، همیشه در حال فیلم‌برداری و عکاسی. نتیجه چی میشه؟ درست شدن کلی استیکر مضحک از همدیگه. ما دیگه تو چت‌هامون از استیکرای متفرقه استفاده نمی‌کنیم. یه کلکسیون از تمامی حالات، ری‌اکشن‌ها، تو خوبی‌ها و احساسات داریم. من دلهره اینو دارم که یه نفر بره تو تب استیکر واتساپ من و دچار حمله قلبی بشه.
بچه‌های دفتر
لینک
۴ نظر
۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۲۲:۴۰

با تشکر از سعدی و رادیو راه

گنج و مار و گل و خار و غم و شادی، به همند.

شعر
موخر
۱ نظر
۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۲۰:۲۴

چی پیشنهاد می‌کنین؟

نیازمند یه ورزش ارزونم. 

موخر
۱۵ نظر
۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۲۲:۲۹

کجای مرگ ما زیباست؟

کارو تو یکی از شعراش جمله عجیبی میگه. می‌پرسه

لینک
موخر
۰ نظر
۳۱ فروردين ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۶
بایگانی
مهر ۱۳۹۸ (۱۹)
دی ۱۳۹۷ (۱۹)
تیر ۱۳۹۷ (۱۳)
آذر ۱۳۹۶ (۱۲)
مهر ۱۳۹۶ (۱۸)
تیر ۱۳۹۶ (۱۹)
دی ۱۳۹۵ (۱۲)
آذر ۱۳۹۵ (۱۶)
مهر ۱۳۹۵ (۲۴)
تیر ۱۳۹۵ (۲۵)
دی ۱۳۹۴ (۳۹)
آذر ۱۳۹۴ (۲۴)
مهر ۱۳۹۴ (۳۰)
تیر ۱۳۹۴ (۵۴)
دی ۱۳۹۲ (۱۳)
آذر ۱۳۹۲ (۱۶)