عقاید یک رامین

۲۵ مطلب در تیر ۱۳۹۵ ثبت شده است

اس ام اس اومده ک

به همسر یا دوست خودت شک داری ؟ خیانت ؟ هک 100% تلگرام در سایت زیر ... 


پ.ن. :|
پ.ن. هنوز ک تلگرام هک نشده ولی میشه سیم کارتو هک کرد تا از تلگرام سو استفاده کرد :|

۱۷ نظر
۳۱ تیر ۱۳۹۵ - ۲۳:۴۰

من تب شعریم خیلی خوبه

میگه خوبی ؟ میگم من با رخ چون بهار زردم بی تو . میخنده میگه گیج شدم . ضمیرا رو چجوری قاطی کردی . فصلا رم قاطی کردی



+ دوستان از اتاق فرمان اشاره کردن نه تنها فصلا رو قاطی کردم املام هم رو به افوله ( افول درسته دیگههه ؟؟ ) طبع شعریم خوبه 

۱۲ نظر
۳۰ تیر ۱۳۹۵ - ۲۰:۲۲

منم یاد گرفتم ک چیزی نگم

چون متوجه نمیشن میگن خوب نیست . خیلی دوست دارم بهشون بگم ک "خوشبحالت که نمی فهمیش" ولی نمیشه . خیلی وقتا نمیشه با آدما صریح حرف زد . دوست ندارن حقیقتو بشنون ...

۱۵ نظر
۳۰ تیر ۱۳۹۵ - ۰۰:۱۱

خندید و هی تکرار کرد جملمو

ناراحت بود . گفت : خیلی بد شد . گفتم : آره خیلی بد شد ولی خیلی هم بد نشدااا

۵ نظر
۲۹ تیر ۱۳۹۵ - ۰۸:۵۲

مجله عکس 13 - سری جدید عکس هام

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
عکاسی
عکس
۲۳ تیر ۱۳۹۵ - ۰۰:۱۱

شاهان و سران و سروران زیر گِل اند ، روهای چو مه در دهن مور ببین

از ماشین چن صد میلیونیش پیاده شد . بیشتر از 60 سالش بود ولی خیلی با تبختر راه میرفت . چن قدم اون ور تر دید بند کفشش بازه . پاشو گذاشت رو سپر یه پراید . بند کفششو بست ...

۱۳ نظر
۲۰ تیر ۱۳۹۵ - ۲۲:۲۳

تحلیل روز

مشتری : اونجا از هر 10 نفر 8 تاشون اسلحه داره

سلمونی چشماشو می بنده و سرشو تکون میده و میگه : بــــــلــــــــه 


همیشه برام جذاب بوده . هم سلمونی و هم تاکسی و اتوبوس . نه اینکه عاشق شنیدن این جور مکالمه ها باشم . اتفاقا بعضی وقتاها هم دیالوگاشون حال بهم زنن ...

۱۱ نظر
۲۰ تیر ۱۳۹۵ - ۰۰:۴۷

یه سوال کهنه

چرا تمام هکرهای نرم افزارا ، رو keygen آهنگ چرت میزارن ؟ چرا اصن آهنگ میزارن ؟ 

۱۰ نظر
۱۸ تیر ۱۳۹۵ - ۱۵:۲۴

برای اولین بار در خاورمیانه !

پشت جعبش نوشته بود 12500 . ولی فروشنده گفت 5 تومنه . گفتم اخه پشتش یه چیزی دیگه نوشته . گفت بیخیال اون . جل الخالق 

۱۲ نظر
۱۵ تیر ۱۳۹۵ - ۱۶:۲۱

آبو 1

15 روزه ک آبو نیست . 15 روزه ک رفته سربازی . 15 روزه ک جای خالی یه بلاگر خوب دیده میشه . یه پیشنهاد دارم . هر 15 روز یه نفر ، به دلخواه ،یکی از پستای وبلاگ آبو رو بزاره تو وبلاگ خودش . این طوری فک میکنیم ک انگار خود آبو پست گذاشته . اولیش رو خودش میزارم :

یهویی

دوستایی ک میخان این کارو بکنن لطفا اینجا اعلام حضور بکنن 

+ پیشنهادای شما را شنواییم :) 

آبو 2 - آبان دخت 

آبو 3 - 30 تیر - نرگس خانم

آبو 4 - 17 مرداد - هلما خانم

آبو 5 - 30 مرداد - هلما خانم

آبو 6 - 15 شهریور - چنگیز سیبیل

آبو 7 - 30 شهریور - نرگس خانم

آبو 8 - 15 مهر - چنگیز سیبیل

آبو 10- 15 آبان - خانم ف.ع

آبو 11- 30 آبان - فاطمه خانم

++  لیست داوطلبین : 

آبو 3 - 30 تیر - نرگس خانم - انجام شد !

آبو 4 - 15 مرداد - خانم تمنا ( توسط هلما خانم انجام شد ! )

آبو 5 - 30 مرداد - هلما خانم - انجام شد

آبو 6 - 15 شهریور - سکرته :)) - انجام شد

آبو 7 - 30 شهریور - نرگس خانم - انجام شد

آبو 8 - 15 مهر - چنگیز سیبیل - انجام شد 

آبو 9 - 30 مهر - مدیر کل

آبو 10 - 15 آبان - خانم ف.ع - انجام شد 

آبو 11 - 30 آبان - فاطمه خانم - انجام شد

لینک
۴۲ نظر
۱۵ تیر ۱۳۹۵ - ۱۰:۰۰

همزاد پنداری

چن تا سکانس هست از فیلمای مختلف ک من خیلی باهاشون ارتباط برقرار کردم . ینی فک کردم دارم خودمو میبینم . 

1- شهرزاد - قسمت 26 - اونجا ک فرهاد رفته سینما و خاطرات دوستاش یادش میفته ...

2- پیدا و پنهان - من شدیدا شبیه شخصیت اصلی این فیلمم ک یه زنه ...

3- امروز - جایی ک یونس رفته تو دستشویی بیمارستان ...

۱۱ نظر
۱۴ تیر ۱۳۹۵ - ۰۱:۳۳

عنوان خوبی پیدا نکردم

تو برج میلاد ، تو قسمت موزه هاش یه فرشی هست ک نوشته 2 میلیون و خورده ای تا گره داره ک هر کدوم از این گره ها رو توریست و آدمای مختلف زدن . فرش قشنگی هم بود ولی زیبایی این فرش ذهن منو درگیر نکرد . چیزی ک ذهن منو درگیر کرد این بود ک اگه 30 تا از این فرش ها داشته باشیم بانک اثر انگشت کشور تکمیل میشه . والا :))



الان میگین خب ک چی ؟ متوجه نشدین ینی ؟؟؟ من خیلی زیرپوستی گفتم ک عید رفته بودم تهران - برج میلاد . بازم لازمه بشکافم یا نه ؟ 
۱۷ نظر
۱۲ تیر ۱۳۹۵ - ۲۳:۳۵

9 بعدی !!!

مجال توضیح نیست :

رجوع شود به این پست


عکس
لینک
۱۰ نظر
۱۲ تیر ۱۳۹۵ - ۲۰:۵۰

دلم گرفت

دیشب اتفاق جالبی افتاد . بعد افطار ، تو ذهنم ، خودمو تو سن 65 سالگی دیدم ... اولین بار ک اصن به پیری ام فک میکردم . خودمو دیدم ... یه پیرمرد ک خیلی کم حرف میزنه ... هر دفه هم میخاد چیزی بگه حرفشو میخوره و فقط یه لبخند میزنه ...

۱۲ نظر
۱۲ تیر ۱۳۹۵ - ۱۲:۲۷

۶

من دقت کردم آهنگای شماره ۶ آلبومای چاوشی رو یه جور دیگه دوست دارم. جالبه ک این روند همیشه ادامه داره . ینی اول از آهنگه خوشم میاد بعد ک نگاه میکنم میبینم شماره ۶ 


حریص از آلبوم حریص

بگو مگو از آلبوم پرچم سفید

پاروی بی قایق از آلبوم پاروی بی قایق 

شیدایی از آلبوم امیر بی گزند

همه آهنگ شماره ۶ هستن
۱۱ نظر
۱۱ تیر ۱۳۹۵ - ۲۳:۳۵

این بود انشای من در مورد یکی از درس های جذاب این ترم + عکس

ما این ترم یه درسی داشتیم به اسم "هوا شناسی و تغییر اقلیم " ک میشه گفت اصلا ربطی نداره ب رشته ای ک میخونم . حالا مهم نیست . استاد مون یکی از بچه های خیلی بالا هستن ( شما خیلی خیلی بالا در نظر بگیر ) که حتی نمی تونم اول اسم شو بگم :| در این حد ینی :|
شما رو بخوندن چن مورد از اتفاقات توی کلاس دعوت میکنم :


1 روز - داخلی - کلاس . استاد اومد . سلام کرد . 
اولی سوال : شما کی هستین ؟ 
ما whaaat :| 
منظورم اینه ک چه مقطعی هستین ارشدین ؟ یا کارشناسی ؟ یا دکتری ؟
ما :| 
چه درسی با شما داریم این ترم ؟؟ 
ما :| 
مدیر گروهتون نیومده ک من سرفصل درسمو ازش بگیرم و بهتون بدم 
ما :| 

2. روز - داخلی - همون کلاس 
استاد : یه کتابی هست ک باید هر قسمتشو هر کدوم از شما باید بیاد ارائه بده . 
ما هم گفتیم اکی . کتابو داد بهمون . یه کتاب قطع بزرگ چن صد صفحه ای . یحتمل خود گوتنبرگ این کتابو با چاپ سنگی چاپ کرده بود . کتاب مال قرن 19 بود فک کنم . فاصله و نیم فاصله کلا جاهاشون برعکس بود . بعضی کلمات رو هم بیجا کش داده مثلا این طوری : کـــــــــــــــــــــــه :| . کلمات جالب انگیزناک توی کتاب : بریتانیای کبیر - آلمان غربی :| با هر مصیبتی ک بود ارائه دادیم رفت

3. یکی از سخنان آن بزرگوار :
من آخرین باری ک این درسو دادم بر میگرده به 20 سال پیش . بنابراین اطلاعاتم مال 20 ساله پیشه . ( اصلا هم احساس شرمندگی تو صداش نبود ) 
چیزی که من اون لحظه تو ذهنم بود : پسر ما الان رو مرز علمیم . ینی یه پام این ور مرزه اون یکیش اون وره مرز . ینی هر قدم ک ور دارم علمو گسترش دادم . 20 سال ؟؟؟ چقدر آپدیتیم ما . :|

4. معمولا نمودارای پیش بینی این طوری ک با استفاده از اطلاعات 50 تا 100  سال قبل ، 20 سال اینده رو پیش بینی کنیم . مثلا بگیم سال 2040 این اتفاقات میفته . اسلایدهایی ک استاد سر کلاس نشون میداد ، دیتاهاشون از سال 1900 تا 1970 بود و سال 2000 رو پیش بینی میکرد . من هی می خواستم بگم استاد من ، عزیز من ، من تو سال 2000 ، کلاس دوم ابتدایی نخود و لوبیا می چسبوندم به دفتر علومم . اینا چیه نشون میدی ب ما ؟ ولی نمی شد :| 

5. آخرین جلسه استاد فرمودند امتحانتون شفاهیه :| دانشجوی ارشد ؟ امتحان شفاهی ؟ باز من چن تا سوال ب ذهنم رسید ک نشد بپرسم : 
ک حفظ شعرم می پرسین ؟ یا مستمری ها رو کی میدین ؟ :| 

6. روز امتحان فرار رسید . استاد آمد . آن مرد به کاغذ تا شده آمد . گفت ی  مشکلی پیش اومده کتبی میگیرم امتحانو :| کاغذ داد بهمون گفت سوالا رو میگم بنویسین :||||| 

یکی از سوال ها این بود : آیا بارش تگرگ [1] دیروز تغییر اقلیم محسوب می شود ؟ 
:| خب اگه دیروز امتحان ، تگرگ نمی اومد چه نوع خاکی میخاستی بریزی سرت استاد محترم من اخه ؟ :| این چ سوالی اخه . نه به اون منابع بروزت نه به این سوال تگرگ دیروزت :| 
سوال اخر معرکه بود :)))  از قسمت ترجمه خود ( یه چن صفحه ترجمه داده بود بهمون ) به دلخواه یک سوال پرسیده و به آن جواب دهید :)))

7. استاد آنقدر به کلاس 7 نفره ما اشراف کامل داشتند ک یکی از بچه ها عمدا ارائه نداد و ایشان متوجه نشدند !!! نمره همان دوست عزیز از همه بیشتر شد :|

8. این جانب از بابت پاس شدنم (شما بخونین خلاص شدنم) از خداوند منان سپاس گزارم . باشد ک رستگار شویم همه باهم :))


[1] اون هفته اینجا یه روز بارون بارید سیل اومد ، فرداش طوفان و گردباد بود ، فرداش زلزله اومد ، فرداش تگرگ اومد . ما انتظار آتشفشان داشتیم واسه روز بعدش ک متاسفانه کوه های مجاور همکاری نکردن :)) 

اینم از عکس تگرگ اون روز : یه روگذر معمولی :| 

عکس
۲۰ نظر
۱۱ تیر ۱۳۹۵ - ۱۷:۰۹

آیکن عینک دودی

من ، وقتی شنیدم اسم ورژن بعدی اندروید، نوقا (Nougat) ست :



پ.ن. نوقا ، لوکا نیز تلفظ می شود 

پ.ن.2 من کلا نوقا یا همون لوکا دوست ندارم :|

عکس
لینک
۲۳ نظر
۱۱ تیر ۱۳۹۵ - ۱۰:۵۴

How it can be possible ?

عکس
۲۰ نظر
۰۷ تیر ۱۳۹۵ - ۱۷:۵۸

فک کنم مشکل از کارت ست

رمز ، رمز دوم ، CVV2 ، شماره 16 رقمیو تو یه روز حفظ کردم ولی حفظ کردنه تاریخ انقضا کارت 3 ماه طول کشید :|

۱۳ نظر
۰۵ تیر ۱۳۹۵ - ۲۲:۰۸

پست درسی گون طور ( اضافه شد )

1. نتایج کنکور ارشد هفته پیش اومد . یکی از دوستام فقط 2.5 ماه خوند . 6 آورده :| لازم ب ذکر است ک نام نبرده(!) انسان بوده و نفس میکشد 

2. امتحانام تموم شده ولی یه پروژه ام مونده هنوز :|

3. علی هفته پیش برگشته و قراره 10 تیر بگرده تهران و تا آخر تابستون تهران باشه :| 

4. امیرحسین هم برگشته و احتمال زیاد سرنوشتش عین مورد 3 خواهد بود :|

5. چرا دوستای من دیر میان و زود میرن ؟؟ چرا من هر 6 ماه فقط یه بار ببینمشون ؟؟ 

6. دوست خوبم محسن چاوشی :)) این طوری میخونه ک : مرو مرو چه سبب زود زود می بروی ، بگو بگو که چرا دیر دیر می آیی 

7. البته شعر مورد 6 از دوست خیلی خوبم مولاناست :))

8. در راستای مورد 1 باید بگم ، عاقا مخاطبین من تو دانشگاه بعضن از من میپرسن اصن محیط زیست چی هست ؟ :)) در طی این چن روز 600 بار رشته محیط زیست رو برای دوستان تشریح کردم و گفتم ک کسایی ک ریاضی شون ضعیفه و درس نمیخونن با دکتر.ن. پایان نامه ورندارن . مرسی اه

9. آیدین و فرید ( از دوستای دوران دبیرستان ک رابطه مون قطع نشده هنوز ) دوتاشونم دارن میرن آمریکا . آیدین میره Virginia tech . فرید هم مستقیم اپلای گرفته واسه دکتری دانشگاه Illinois .  لازم ب ذکر هست ک این دو تا هم نفس میکشن . دلم براشون تنگ میشه :| مثل علی 

10. این پست هیچ گونه جنبه پز دادن نداره . پز دادن وقتی بود ک من هم میرفتم :| ک نمیرم :))

داستان رفتن ها
لینک
۱۷ نظر
۰۴ تیر ۱۳۹۵ - ۱۹:۱۴

یه جور بگین ک اسپانسر برنامه هم دیده بشه

شمام مثل من از تبلیغات توی سریالا و برنامه ها حالتون بهم میخوره ؟؟ 

اون از سریال بسیار سنگین و پرمحتوای برادر کی دم به دیقه میگه آپ کن :| و البته قسمتی ک بصورت گلدرشت برنج محسنو میکرد تو حلق ملت هم نباید ساده بگذریم 


آقای مهران خان مدیری خودشون تا چن وقت پیش تو برنامه طنز غیررسمیش (!) میگفت "یه جور بگین ک اسپانسر برنامه هم دیده بشه " الان خودش از هر 3 کلمه یه بار میگه اول مارکت :|


قبلنا چطور میشد ک برنامه ها اسپانسر نداشتو عین آدم پیش میرفتن ؟

۱۹ نظر
۰۳ تیر ۱۳۹۵ - ۱۵:۲۴

مجله عکس 12 - عکس داریم از همه رنگ :)

خیلی وقت بود از عکسام اینجا نزاشته بودم 
:) امیدوارم خوشتون بیاد 
مخلوطه
 
عکاسی
عکس
لینک
۱۱ نظر
۰۲ تیر ۱۳۹۵ - ۲۳:۰۱

جریمه ، تلافی ، آدم شریف

ماشینو پارک کرده بودم . فقط پول دو ساعتشو به پارکبان داده بودم . پول سه ساعت بعدش مونده بود . برگه ِ بنفش رنگ پارکبانو زیر شیشه پاک کن دیدم از دور . چن وقت پیش هنوز این قسمت توقف ممنوع بود . یه بار 40 تومن جریمم کردن . خواستم به تلافی اون جریمه ، گازشو بگیرم و برم و بقیه پول پارکبانو ندم . یه حسی نزاشت . یه حسی میگفت جریمه شدن من ربطی به اون پارکبان نداره . صبر کردم تا پارکبان منو ببینه و بیاد . دید . اومد . صورتش قرمز بود . پر از چروک . معلوم بود چن سال ک جلو آفتاب کار کرده . سلام کردم . سلام کرد . خیلی متشخص بود . پولمو دادم . بقیه پولو دو دستی برگردوند . از اینکه فرار نکرده بودم خوشحال بودم . از اینکه پول یه آدم شریفو نخورده بودم خداروشکر میکردم . 

ذهنیات
۲۳ نظر
۰۱ تیر ۱۳۹۵ - ۲۱:۴۸

تیر

بهار هم دارد می رود

تابستانی یعنی

آشتی دوباره دست های تو با طبیعت

مگر سر جنگ داری بانو

که هرسال با تیر می آیی؟


شاعر : نمی دونم


پ.ن.

از اتاق فرمان اشاره میکنند شاعر این شعر آقای محسن کیوان هستن

شعر
۸ نظر
۰۱ تیر ۱۳۹۵ - ۰۹:۲۱

سلام

برگشتم بعد مدت ها

دلم تنگ شده بود واسه پست گذاشتن :)
۱۲ نظر
۰۱ تیر ۱۳۹۵ - ۰۰:۲۳
بایگانی
مهر ۱۳۹۸ (۱۹)
دی ۱۳۹۷ (۱۹)
تیر ۱۳۹۷ (۱۳)
آذر ۱۳۹۶ (۱۲)
مهر ۱۳۹۶ (۱۸)
تیر ۱۳۹۶ (۱۹)
دی ۱۳۹۵ (۱۲)
آذر ۱۳۹۵ (۱۶)
مهر ۱۳۹۵ (۲۴)
تیر ۱۳۹۵ (۲۵)
دی ۱۳۹۴ (۳۹)
آذر ۱۳۹۴ (۲۴)
مهر ۱۳۹۴ (۳۰)
تیر ۱۳۹۴ (۵۴)
دی ۱۳۹۲ (۱۳)
آذر ۱۳۹۲ (۱۶)