دیدم انصاف نیست من چند تا قالب داشته باشم و بلاگستان اینجوری بیقالب بمونه. اکثرا مال عرفان بوده و من تغییرش دادم. امیدوارم بدردتون بخوره :)
+ اگه دنبال طراحی قالب میگردین ف.شین کارش درسته
دیدم انصاف نیست من چند تا قالب داشته باشم و بلاگستان اینجوری بیقالب بمونه. اکثرا مال عرفان بوده و من تغییرش دادم. امیدوارم بدردتون بخوره :)
+ اگه دنبال طراحی قالب میگردین ف.شین کارش درسته
بیکار که میشم آهنگایی که کاملا یادم هستو مینویسم. قبلا فکر میکردم آهنگای زیادی رو حفظ هستم ولی الان میبینم نه. فقط وزنهاشونو یادم میاد. سعی میکنم جای خالی شعرهارو با کلمات منطقی پر بکنم. گاها جواب میده گاها نه. چون صدام به خوبی صدای خوانندهها نیست همیشه تو خلوت خودم با صدای بلند خوندم. همین باعث میشه وقتایی که تنها هستم شروع کنم به زمزمه کردن شعرهایی که نوشتم.
این عکسو ( البته نه همین ادیت) رو تو نمایشگاه خیریه گذاشته بودیم. یه نفر اومد، نگفت شبیه عکس ویندوزه، مُرد. :| :)) آقا این عکس کجاش شبیه عکس ویندوزه؟ هر کی میرسید میگفت عـــــه عکس ویندوزه. آقا عکس ویندوز تو نمایشگاه چیکار میکنه؟ :)) مال من درخت به اون قشنگی داره :))
+ عکسام تموم شدن :| جمعه هفته بعد منتظر پست قبل و بعد جدید نباشین
از اولین تلاشهای موفق در زمینه ادیت مورد دلخواه. وقتی ادیتش تموم شد خیلی ذوقزده بودم.
شاید اگه دوباره ادیت بزنم یجور دیگه کراپ میزدم
ماشینها خیلی اذیتم کردن :|
این عکس جزو اوناییه که خیلی تغییر کرده :))
شاید همیشه اینطور به نظر اومده که من چیزهای اضافهرو پاک میکنم. این مثال نقضشه :)
عکس مربوط به یکی از تیمچههای بازار تبریزه. تیمچه میرزا جلیل
(احتمال زیاد منظور از میرزا جلیل، ایشونه. مطمئن نیستم ولی)
قطرههای آب ناشی از پاره بودن شلنگ آب باغبانیه که داشت اونجاهارو آب میداد
یکی از بهترین عکسهایی که گرفتم. حس خیلی خوبی دارم بهش.
صخره خواسته بود تا در مورد موضوعی که در موردش سواد آکادمیک داریم حرف بزنیم تا یه کم مفید واقع بشیم.
تا حالا به این فکر کردین که برای تولید یه برگ کاغذ چقدر آب استفاده میشه؟ نیم لیتر؟ 1 لیتر؟
یک کیلو گوشت میخرین. فکر میکنین چقدر آب صرفش شده تا به دست شما برسه؟ 5 لیتر؟ 10 لیتر؟
برای فهمیدن جواب سوالا با ما همراه باشید :)
با چند تا عکس جدید و چند تا عکس قدیمی :)
امیدوارم خوشتون بیاد
هرسال این موقع، نمایشگاه نقاشیهای کودکان مبتلا به سرطان برگزار میکنیم. بعد نقاشیهارو میزاریم مزایده و عوایدش میرسه دست خودشون. نقاشیهای امسال دستم رسید. مثل پارسال منو زدن زمین. اگه دلشو ندارین نبینین ...
بعد از 131 روز
با موضوعیت طبیعت
امیدوارم خوشتون بیاد در کل :)
+ عکس ها تازه نیستن.
از آنجایی ک خودم عاشق داده و آمار هستم و از آنجاتری ک اگه کسی کاری مشابه روال من انجام میداد ، روم نمیشد ازش بخوام ک عکسی از داده های وبش بده ک ببینم چ تاثیری داشته ، این عکسو گذاشتم اینجا . مشخصه ک کاملا تاثیر گذار بوده این طور پست گذاشتن .
این منحنی بظاهر ساده ، منحنی منه . منحنی زندگی منه . منحنی پیشرفت های زندگی منه . همه جا بوده . تو تمام مراحل زندگیم ولی با مقیاس های مختلف . بعضی وقتا طول این این منحنی چن ساعت میشه ؛ بعضی وقتا چن سال . از یادگیری یه زبان جدید بگیرین تا توانایی در آوردن هسته آلبالو ! بزارین بهتر توضیح بدم . همون طور ک میبینین 3 قسمت داره :
1. قسمت ابتدایی : از نقطه صفر شروع میکنم و سرعت پیشرفتم خیلی خوبه . همه چیو خوب انجام میدم . روز به روز ( یا لحظه ب لحظه ) بهتر میشم . پیشرفت میکنم . تا اینکه ب یه نقطه اوج می رسم
2. قسمت میانی : تو این مرحله رفته ب رفته پسرفت می کنم . شیبش از شیب قسمت اول کمتره . ینی با سرعت کمی این پسرفت رخ میده . اون قدر ادامه پیدا میکنه ک نزدیک ب صفر میشم اما نزدیک صفر و نه خود صفر. تو این شرایطه ک معمولا از انجام کاری ناامید میشم . اگه این مرحله رو رد کنم میتونم ب آینده امیدوارم بشم . اگه اون کاری ک میکنم زمانش کوتاه باشه تحمل این شرایط نابسمان راحته اما امان از اینکه این دوره چن ماه یا چن سال طول بکشه . خیلی وقت ها شده ک بیخیال انجام کاره شدم .
3. قسمت پایانی : تو این قسمت ک نزدیکه ب صفره باز جوونه های پیشرفت کم کم دیده میشن . با سرعت خیلی کمتری نسبت ب دو قسمت قبلی حرکت میکنم ب سوی پیشرفت .
درک اینکه الان تو کدوم قسمتی هستم بعضی وقتا سخته . چون کلی نقاط اکسترمم نسبی ریز وجود داره تو هر قسمت ( غیر از دو تا نقطه بالا ) تو این مدت یاد گرفتم ک صبر کنم . با صبر کردنه ک میتونم پیشرفت کنم ولی بعضی وقتا نشده . ینی نتونستم ک صبر کنم . نمی دونم داشتن این جور منحنی خوبه یا نه ولی من نشانه این منحنی رو سال هاست ک تو زندگیم دیدم ، لمسش کردم ، تجربه اش کردم . دونستنش بهتر از ندونستنشه فک کنم . شما چی ؟ شما منحنی دارین واسه خودتون ؟